تفاوت برندهای آسیایی و برندهای کشورهای پیشرفته همچون آمریکا و آلمان

من از بسیاری از مدیران کسب­ وکارهای مختلف در کشورهای آسیایی در مورد یک موضوع پرسش کردم چگونه با وجود این همه برند و رقابت بین آن­‌ها به یک برند برجسته و متمایز دست یابم؟

تمام این کسب ­وکارها سرمایه­‌ی لازم، طرح تجاری قابل اطمینان، محصولات خوب و با کیفیت، خدمات با قیمت عادلانه همراه با شایستگی برای تولید آن­‌ها و قابلیت بالقوه برای فروش را دارند. مشکل قابل ملاحظه این است که آن‌­ها قادر به جذب و حفظ مشتریان و کارکنان مد نظر خود نیستند. به نظر می رسد مشتریان و کارکنان آینده آن­‌ها جذب برندهایی با نام های بزرگ­تر و  شناخته­‌تر شده اند. در بیشتر کسب­ وکارها مشخص نیست برند بر مبنای چه هدفی پایه­‌ریزی شده وچگونه می­توان یک برند را پایه­‌گذاری کرد. آن­‌ها همیشه در حال رقابت بر سر قیمت و یا کیفیت محصولاتشان هستند اما با وجود کار سخت نمی­‌توانند به موفقیت دل­خواه در کسب­وکارشان دست یابند.

شرکت­‌ها برند خود را برمبنای آگاهی و بینش، تعیین کردن اهداف برند، شناسایی مشتریانی که به راستی باید به آن­‌ها خدمات رسانی شود، بهبود کیفیت محصولات وخدمات، استخدام و تعلیم بزرگ­ترین دارایی‌هایشان (یعنی کارکنانشان) برای ارائه مناسب وعده برند به مشتریان، پایه­‌ریزی نکرده­‌اند. آن­‌ها بیشتر سرمایه‌­شان را صرف مدل‌­ها و شیوه­‌های کاری کرده و بودجه کمی را به بنیان درونی برند خود اختصاص می­‌دهند. این روش محکوم به شکست است و استفاده دراز مدت از آن منجر به گیر افتادن در چرخه­‌ی باطل می‌شود.

در واقع بیشتر کسب­ وکارها بر روی کوهی از ارزش‌­های شناخته نشده­‌ی یک برند پایه گذاری شده است. آن­‌ها نیروی رقابتی منحصر به فردی دارند که کاملا کشف نشده وتقویت پیدا نکرده، آن­ها پیشینه‌ی هیجان انگیزی داشتند و داستان­‌هایی که هرگز درباره آن صحبت نکرده‌­اند. آن­ها به راحتی می­‌توانند محصولات و خدمات نوآورانه ایجاد کنند اما اغلب نمی‌­کنند.

 

درک نیازهای انسان نیمی از راه رسیدن به آن­هاست (آدلای ای استیونسن)

هیچ انسانی یک جزیره نیست (به اعتقاد جان دان نویسنده انگلیسی قرن ۱۷ هیچ انسانی نمی­‌تواند فقط به خودش متکی باشد) و این موضوع در مورد برندها هم صدق می‌­کند. برای این­که یک برند بتواند به موفقیت برسد باید جذابیت داشته باشد و ارتباط مناسبی با ذی­نفعان اصلیش (مشتریان، کارمندان، شرکا، توزیع کنندگانِ کالا، سرمایه گذاران و غیره برقرار کند) احتیاجات و خواسته­‌های متنوع ذی­نفعانش را درک کند.

برندهای مطرحی همچون اپل چه­ طور در لایه­‌های مختلف روح و قلب مخاطبین خود در سراسر دنیا رسوخ کرده‌­اند، چه ­طور همواره به ­دنبال نوآوری و خلق ایده­‌های جدید و مستمر هستند. استراتژی برندهایی همچون اپل ایجاد تمایز است حال آن­که در بیشتر کشورهای آسیایی به­ جای ایجاد تمایز و نوآوری راه آسان کپی برداری، تقلید و استراتژی رهبری قیمت را در بازارهای جهانی دنبال می­‌کنند. مقایسه­‌ای بین شیائومی و اپل را ملاحظه فرمایید:

 

شیائومی در چین (یک شرکت الکترونیکی چینی که بزرگ­ترین سازنده گوشی های هوشمند است و نام برند آن به معنی تکنولوژی ارزان است) یک مثال مناسب است. شیائومی فقط مالک فروشگاه­‌های خرده فروشی نیست بلکه با کانال­‌های اصلی‌­اش هوشمندانه در رسانه­‌های اجتماعی نفوذ کرده تا با تبلیغ محصولات جدیدش و عرضه کالا و سفارشی سازی (تغییر و یا ساخت با توجه به مشخصات و اولویت­‌های فردی یا شخصی) گوشی­‌های همراه هوشمند، بازخورد مشتری­‌هایش را کسب کند. این شرکت قویا به قدرت (Co creation) (ابتکار مدیریتی که در آن شرکت­‌ها با همکاری گروهی از مشتریان­شان محصولی را تولید می‌­کنند که ارزش متقابل داشته باشد) معتقد است برخلاف بقیه برندهای تلفن همراه هوشمند که در مدت شش­ ماه و یا بیشتر یک گوشی جدید را روانه بازار می­‌کنند، شیائومی هر هفته یک دسته جدید از تلفن‌های همراه را عرضه می‌کند. براساس روند کاری آن­‌ها (طرح شما برای ساخت) مدیر تولیدهای شیائومی بخشی از وقت خود را به جمع آوری بازخورد کاربرها از انجمن مشتریان آنلاین اختصاص دادند و هر بار که پیشنهادی را انتخاب می‌­کنند در عرض چند ساعت بر روی میز یک مهندس به یک عمل قابل مشاهده مبدل می‌­شود. مشخصات این محصول می‌تواند درعرض یک هفته از طریق بازخورد مشتری برای اصلاح سخت افزار یا نرم افزار تغییر کند. امروز شیائومی بیش از ۱۶ میلیون مشتری و خریدار دارد که  نظرات خودشان را در مورد آن­چه می­‌خواهند منعکس می­‌کنند. بر خلاف رویکرد اپل که فرآیند توسعه محصولاتش بسیار محرمانه است و یا به عبارت دیگر بسیار مرموز و مخفی است به حدی که حتی کارکنانش نمی­‌دانند که در واقع بر روی چه محصولی کار می­‌کنند.

از تکنولوژی تا جهانی شدن مسیری دارد که در برخی شرکت­‌ها خیلی سریع و در برخی طولانی­تر پیش رفته است. این واضح است که شرکت‌ها و برندهای موفق امروز باید با تغییرات سریع منطبق شده و آن­‌ها را بپذیرند و این به معنای  نظارت مداوم بر بازار است و این­که چگونه از نظر اجتماعی، فن آوری، قانونی، دیدگاه اقتصادی توسعه پیدا می­‌کند. یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می­‌گوید دوستانت را نزدیک نگه­دار و دشمنانت را نزدیک­تر. برای برتری در تجارت توجه به رقابت ضروری است. شناخت نقاط قوت رقیبانتان به شما کمک خواهد کرد که نقاط ضعف عملکردتان را شناسایی کنید. از دام‌های رقیبانتان و شبیه سازی موفقیت‌های آن­‌ها (تقلید) اجتناب کنید.

هر یک از برندهای اشاره شده رویکردی متفاوت را دارند و البته ارزش هریک از برندها هم متفاوت است. سوالی که دوست دارم از عزیزان فعال در لینکدین بپرسم این است: چرا برندهای جهانی و با ارزش­‌های بالا که جز صد برند برتر جهان هستند اغلب از کشورهای آمریکایی و اروپایی هستند؟ چه مشکلی وجود دارد که هنوز یک برند متمایز همچون اپل از آسیا نیامده است؟

منتظر نظرات دوستان هستم.

سارا میرزایی

فرصت امروز : نگاهی به همکاری تبلیغاتی بهاره رهنما با برند «نیوحجاب» / اشتراک تبلیغاتی سلبریتی با برند

حضور سلبریتی ها در تبلیغات داخلی روزبه روز در حال افزایش است. در ادامه حضور این افراد مشهور، چندی پیش خبری مبنی بر همکاری تبلیغاتی بهاره رهنما با برند «نیوحجاب» منتشر شد. علاوه بر خبر، آگهی ها  و فیلم های تبلیغاتی مختلفی نیز از این همکاری در شبکه های اجتماعی اکران شد.

برند «نیوحجاب» مجموعه محدودی از مدل های پاییزه خود را با طراحی خاص و نام تجاری «زن باران» در فروشگاه هایش در ایران و خارج از کشور با حضور بهاره رهنما عرضه کرده است. برند ۳درصد از فروش هر مدل از مجموعه «زن باران» را به بیماران «ام اس» تعلق داده است.

۶۹۳-۹-۱b

به منظور بررسی این همکاری تبلیغاتی گفت وگویی را با دکتر سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات داشته ایم. همچنین «فرصت امروز» برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره همکاری بهاره رهنما به برند «نیوحجاب» مراجعه کرد که پاسخی از مسئولان این برند دریافت نشد.

انتخاب نام خوش آوا و با مضمون برای برند

دکتر سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات درباره حضور چهره های مشهور در تبلیغات و حضور بهاره رهنما در تبلیغات برند «نیوحجاب» می گوید: موضوع استفاده از چهره های مشهور و محبوب جامعه در تبلیغات سال هاست که در دنیا رواج پیدا کرده است و در کتابی که در این حوزه منتشر کرده ام (نقش مشاهیر در رشد برندها) تاکید زیادی در انتخاب درست فرد مشهور و تناسب آن با برند مربوطه داشته ام. در این رابطه مهم تر از شرکت ها، هنرمندان و ورزشکاران و مشاهیری که به دلیل مسئله مالی وارد این بازی می شوند، هستند.

آنها باید هوشیارتر باشند چراکه یک تبلیغ بد می تواند، آسیب غیرقابل جبرانی را به وجهه آنها بزند. درباره تبلیغات اخیر برند «نیوحجاب» و حضور بهاره رهنما که در جهت تایید این برند بوده، می توان به مسائل مختلفی اشاره کرد اما قبل از پرداختن به این مسائل بهتر است به بررسی نکات دیگری از این برند بپردازیم. نکاتی مانند اینکه آیا انتخاب نام برند که ترکیبی از «نیو» کلمه انگلیسی و «حجاب» کلمه عربی که وارد زبان فارسی شده، انتخابی درست بوده است؟

متاسفانه شرکت های ایرانی به مهم ترین قسمت برندسازی خود که انتخاب نام خوش آوا و با مضمون است، نمی پردازند. این شرکت شاید بهتر بود، اسامی بسیار جذاب تری را انتخاب می کرد. اگر هدف برند از انتخاب نام موردنظر انتقال این پیغام است که نوع جدید و متفاوتی از حجاب و پوشش را ارائه داده، می توانست در پیغام های تبلیغاتی خود این پیغام را برساند و از نام به شکل دیگری که خوش آهنگ است، استفاده می کرد.

دقت به بحث های فرهنگی در ارائه محصولات حوزه پوشاک

میرزایی می گوید: مشکل اکثر کسب و کارها داخلی این است که از ابتدا استراتژی درستی برای کسب و کار و مخصوصا برند خود تدوین نمی کنند و براساس سلیقه و نظر مشاوران مختلف پیش می روند.

براساس اطلاعات مندرج در وب سایت برند «نیوحجاب»، این شرکت در کشور سوییس ثبت شده است، این موضوع واقعا گنگ است؟ در دنیا ایتالیا، فرانسه و اسپانیا که برندهای بزرگی همچون زارا و منگو را به دنیا عرضه می کنند، می توانستند کشور های مبدا بهتری برای شروع به کار این برند باشند.

حال اگر هدف این شرکت اشاعه حجاب اسلامی در دنیاست، باز بهتر است به سراغ کشورهایی مانند ایران، امارات و عربستان می رفت. برندهای این حوزه باید دقت داشته باشند، در نوع لباس پوشیدن جوامع مختلف، به جز بحث اعتقادی بحث فرهنگی نیز مطرح است. در این میان ارائه لباس برای بانوان ایرانی ویژگی های خاص خود را دارد چون درباره طرح لباس های بانوان ایرانی نه می توان از کشورهای عربی و نه از کشورهای غربی الگوبرداری کرد.

بنابراین به عنوان یک خانم ایرانی که نقش مشتری را می تواند برای این برند داشته باشد و در حوزه برندسازی نیز فعال است، باید بگویم که این برند همانند بسیاری از مزون های مختلف دیگر در ایران انواع مانتوها را ارائه می دهد که مابقی رقبا به بازار عرضه می کنند و چیز جدیدی در محصولات این شرکت وجود ندارد که اشاره به «نیو» بودن کند.

تقسیم بندی گروه مخاطبان برند

میرزایی می گوید: مخاطب هدف برند «نیوحجاب»، خانم ها هستند و خانم ها به دو گروه در ایران تقسیم بندی می شوند؛ خانم هایی که برای پوشش از چادر به دلیل اعتقاد خود استفاده می کنند و خانم هایی که از انواع مانتو برای پوشش بهر ه برداری می کنند. حال در نظر بگیریم که اگر مخاطب گروه دوم، پتانسیل بیشتری برای مشتری شدن برند «نیوحجاب» داشته باشد، آیا انتخاب بهاره رهنما متناسب این گروه خواهد بود یا خیر؟

به عنوان یک زن ایرانی، حمایت زیادی از تمام بانوان پرتلاش ایرانی در سراسر دنیا دارم و اتفاقا بهاره رهنما را جز یکی از عزیزترین هنرمندان کشورمان می دانم و همیشه از اینکه خودشان بوده اند و بدون درنظر گرفتن چاقی یا عدم اعتماد به نفس از این موضوع همواره بهترین خود را ارائه کرده اند و هم صورت زیبا و هم طینت زیبا دارند، لذت برده ام.

بنابراین نظراتی که در این گفت وگو ارائه می شود، کاملا از حوزه تخصصی است. همچنین بیشترین آسیب را از عدم توجه به استراتژی تبلیغات شرکت خواهد برد، نه خود شخص مشهوری که برای تبلیغات برند «نیوحجاب» در نظر گرفته شده است.

مخاطب اصلی تبلیغ چه کسانی هستند؟

میرزایی می گوید: اگر مخاطب هدف برند «نیوحجاب»، خانم هایی با سایز بزرگ هستند و اگر قرار است، برند انگیزه و اشتیاق در چنین خانم هایی را ایجاد کند و به آنها بگوید که می توانند بدون نگرانی انواع مانتوهای شیک متناسب با سایزشان را داشته باشند، استفاده از بهاره رهنما در تبلیغات برند عالی است، اما اگر هدف، کلیه مخاطبان فارغ از هر سایزی ا ست، انتخاب بازیگر با محصولات برند تناسبی ندارد. البته در سایت و تبلیغات این برند در جایی اشاره به سایز بزرگ نشده و اگر می شد، انتخاب و این تناسب خوب بود. علاوه براین، در جشن افتتاحیه این شرکت تعدادی از هنرمندان دعوت بوده اند که بهتر بود، برند یک کار PR  قوی با عکس های این عزیزان انجام می داد و براین نکته تاکید می کرد که این برند انتخاب تمامی بانوان هنرمند کشور است.

اگرچه خانم های ایرانی که از مانتو استفاده می کنند، شاید الگوبرداری زیادی از هنرمندان نداشته باشند، اما در شرایطی که بالغ بر ۶۰درصد جمعیت ایران در شبکه های اجتماعی و دیجیتال همچون اینستاگرام و… حضور دارند و الگوهای کشورهای غربی و آمریکایی را به وفور می بینند، شاید انتشار هنرمندان در جشن افتتاحیه «نیوحجاب» در جذب آنها بی تاثیر نبود، هر چند تحت تاثیر قراردادن آنها آنچنان هم آسان نیست.۶۹۳-۹-۱c

میرزایی می گوید: در جهت اطمینان از تاثیر تبلیغات برند، فیلم و پوسترهای تبلیغاتی بهاره رهنما و برند «نیوحجاب» را با بیش از ۷۵ خانم در سن های بین ۲۵ تا ۵۰ که همه از پوشش مانتو استفاده می کردند، به اشتراک گذاشتم که به نظر تعداد زیادی از آنها تبلیغات این برند جذابیت چندانی نداشته است. یکی از مهم ترین اقدامات در تبلیغات، مورد تحقیق قراردادن آن تبلیغ قبل از انتشار ایده اصلی است. در بیشتر موارد نکات بسیار مهم و کلیدی از این تحقیقات استخراج می شود که کمک شایانی در صرف هزینه تبلیغات اثربخش خواهد کرد.

حمایت از بیماران  ام اس توسط برند

میرزایی می گوید: در اخباری اشاره شده است که برند «نیوحجاب»، حامی بیماران  ام اس و خانم رهنما نیز از حامیان انجمن  ام اس است. در سالیان اخیر مسئولیت های اجتماعی یکی از روش های موثر و موفق در تقویت برندها شده، اما مجددا تناسب نوع مسئولیت اجتماعی با آن برند و کسب و کار مربوطه بسیار مهم است.

نوع مسئولیت اجتماعی مرتبط با این شرکت می توانست پوشش و حمایت از دختران و بانوان در مناطق محروم باشد یا چون نوع کارشان در حوزه بانوان است، می توانستند به حوزه حمایت تحصیلی از دخترها یا کارآفرینی بانوان بپردازند. میرزایی در پایان می گوید: با توجه به اینکه هزینه تبلیغات در فضاهای دیجیتال بسیار مقرون به صرفه تر از دیگر رسانه هاست برند «نیوحجاب» لازم است در چند حوزه عمیق تر برنامه ریزی کند:

۱- تجدیدنظر در نام برند و مشخص شدن اینکه مخاطب هدفش در ایران چه کسانی هستند یا اینکه بانوان کشورهای دیگر نیز مدنظر برند است یا خیر.

۲- ایجاد جایگاه صحیح برای برند.

۳- ایجاد استراتژی تبلیغات صحیح، تدوین پیغام خلاقانه مرتبط با مخاطب هدف.

بنابراین استفاده از فضاهای دیجیتال بسیار خوب است، اما این کار بسیار تخصصی  است. برند باید با برنامه ریزی در صفحات و کانال های مرتبط با مخاطب هدف مربوطه و با فیلم های جذاب و تاثیر گذار یا گیف های خلاقانه و مواردی از این دست اقدام به حضور حرفه ای در فضاهای دیجیتال کند. با تمام این توصیفات از اینکه کارآفرینان ایرانی با وجود تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی در عرصه کسب و کار حضور دارند، قدردانم، اما ای کاش از ابتدای راه اندازی کسب و کار خود با اصول و استراتژی های صحیح و مطمئن پیش روند تا برندی قدرتمند به بازار ارائه کنند.

 

اگر مخاطب هدف برند «نیوحجاب»، خانم هایی با سایز بزرگ هستند و اگر قرار است، برند انگیزه و اشتیاق در چنین خانم هایی را ایجاد کند و به آنها بگوید که می توانند بدون نگرانی انواع مانتوهای شیک متناسب با سایزشان را داشته باشند، استفاده از بهاره رهنما در تبلیغات برند عالی است، اما اگر هدف، کلیه مخاطبان فارغ از هر سایزی ا ست، انتخاب بازیگر با محصولات برند تناسبی ندارد. البته در سایت و تبلیغات این برند در جایی اشاره به سایز بزرگ نشده و اگر می شد، انتخاب و این تناسب خوب بود

فرصت امروز: نگاهی به تبلیغات دیجیتال عش – واکنش سریع

نگاهی به تبلیغات دیجیتال عش / واکنش سریع

قدرت انتشار پیام ها و ویدئوهای تبلیغاتی در رسانه های اجتماعی روز به روز بیشتر می شود. حال اگر برندی یکی از حوادث روز را محور پیام تبلیغاتی خود کند، انتشار سرعت ویدئوی تبلیغاتی بیشتر نیز خواهد شد. چندی پیش در جریان بازی های المپیک ویدئویی توسط برند عش ساخته و در شبکه های اجتماعی منتشر شد. برند عش این ویدئو را بلافاصله بعد از توهینی که به لیلا رجبی، ورزشکار پرتاب وزنه بانوان شد، ساخته و منتشر کرد. برند عش چندوقتی ا ست در رسانه های اجتماعی حضور دارد و ساخت این ویدئو نیز در راستای همین فعالیت هاست.

«فرصت امروز» به بررسی این ویدئوی تبلیغاتی که با هشتگ هنوز طرفدارتم منتشر شده و روند تبلیغاتی گذشته و حال حاضر برند عش پرداخته است. در این باره گفت وگویی با دکتر سارا میرزایی مشاور بازاریابی و تبلیغاتی و امینه مزروعی، مدیر خلاقیت و کپی رایتر، گروه اجراکننده تبلیغات دیجیتال برند عش که به سرپرستی اشکان هاتف انجام شده داشته ایم که در ادامه می خوانید.

ash

استراتژی صحیح و شناخت بهتر مخاطب هدف

دکتر سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات درباره روند تبلیغات دیجیتال برند عش می گوید: در دنیای پررقابت امروزی و هزینه های بالای تبلیغات برنده ها کسانی هستند که با استراتژی صحیح و شناخت بهتر مخاطب هدف خود و ایده های خلاقانه تر پیش روند. توقع مخاطب ایرانی با گذشته متفاوت شده است. سفرهای ایرانیان به کشورهای همسایه و گسترش اینترنت و ماهواره و فضاهای ارتباطی و ورود کالاهای خارجی در ایران باعث شده که نگرش مصرف کننده همچون گذشته نباشد و توقع دارد کالای با کیفیت و احترام و توجه از برند و شرکت مربوطه دریافت کند.

شرکت های بهداشتی و آرایشی شرایط بسیار بسیار سخت تری را در فضای رقابتی ایران دارند البته به چند دلیل: یک، حضور پررنگ شرکت های بین المللی و برندهای معروف و مطرح. دو، توقع مصرف کننده در مورد دریافت کالای بسیار خوب با قیمت مناسب. سه، تهیه مواداولیه با توجه به فضای تحریم ها و قیمت تمام شده بالا. در این میان اگر شرکت های تولید داخلی هزینه هایی را صرف تبلیغات کنند که اثربخشی لازم را نداشته باشد دوچندان متضرر می شوند.

درگیری مخاطبان با برند

میرزایی درباره تبلیغات پیشین برند عش می گوید: در بین برندهای ایرانی برند عش طی چندسال اخیر روند تبلیغاتی خوبی را پیش گرفته است. با وجود مخاطب شناسی بسیار درست و اینکه این برند در سطح گروه میانی و متوسط جامعه مخاطب دارد، اما تلاش خود را در تهیه محصولات با قیمت مناسب کرده است.

در تبلیغات قبلی این برند به روشی کاملا احساسی از دختران و مادر و توجه دختران به پدربزرگ خانواده استفاده شده بود. به نوعی برند با روشی احساسی تمام خانواده را در تبلیغاتش  درگیر کرده بود. در تبلیغات برند عش می گفت که انواع کرم های عش می توانند برای همه افراد خانواده مناسب باشند و در این تبلیغات ادعای برند در «جوان سازی و لطافت» یا «بهبود ترک پا» به شکلی حرفه ای به مخاطب منتقل شده بود.

ویدئوی تبلیغات المپیکی برند عش

میرزایی درباره ویدئوی تبلیغات المپیکی برند عش می گوید: این برند با دقت تمام دقیقا پس از حضور بانوان ایرانی در المپیک و زحمتی که لیلا رجبی کشیده بود و دقیقا در زمانی که در برنامه تلویزیونی به لیلا رجبی توهین شد و با واکنش زیاد مردم در فضاهای مجازی روبه رو بودیم، توانست هوشمندانه در ذهن مخاطب خود با دفاع از زنان که به نوعی مخاطبان اولیه و مهم محصولات عش هستند جا باز کند.

برند با ساخت ویدئوی تبلیغاتی که در آن تصاویر لیلا رجبی را نشان می دهد، انگیزش را در زنان ایرانی در جهت توانمند سازی خود و ناامید نشدن از شکست با زبانی بسیار صمیمی و با استفاده از کلام یک زن در این تیزر بیان می کند و همین موضوع باعث شده که برند در این ویدئو بسیار تاثیرگذار با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.

در حوزه تبلیغات شاید این تیزر تاثیر سریع در رشد فروش این شرکت نداشته باشد اما نکته حائز اهمیت ایجاد ارتباط عاطفی برند عش با زنان ایران است. این برند فقط به دنبال معرفی خود و محصولاتش نیست و به طور غیرمستقیم با زنان ایران ارتباط عاطفی خود را تقویت کرده و در عین حال به عنوان مدافع ورزش و ورزشکار در تقویت جایگاه برند خود به عنوان محصول سالم و طبیعی نیز تاثیر گذار بوده است.

اصلاح و بازسازی هویت بصری

میرزایی می گوید: از زاویه تبلیغات، روش های ارتباطی برند عش، تاثیرگذار و حرفه ای بوده است، اما اگر کل آمیزه بازاریابی این برند را بخواهیم تحلیل کنیم، این برند حضور خوبی در بیشتر داروخانه ها و مراکز فروش دارد و نوع ارتباط گیری با مخاطبش خوب است. قیمت این محصول نیز به نسبت کیفیت و ارزشی که برای مشتری ایجاد می کند، مناسب است. تنها پیشنهادی که می توان به این برند داشت، اصلاح و بازسازی هویت بصری برندش است.

از طراحی لوگو که خوانا نیست و بهتر است اصلاح شود و طراحی بسته بندی ها که این نوع محصولات در دنیا با بسته بندی های زیباتر و طراحی لیبل بهتری به بازار عرضه می شوند. بنابراین اگر این شرکت اصلاحاتی در این راستا انجام دهد و همین روش احساسی و غیرمستقیم را در سیاست های تبلیغاتی ولی خلاقانه پیش بگیرد مسیر خوبی را در نظر گرفته است.

روش های نوین ارتباط با مخاطبان

این مشاور تبلیغات و بازاریابی می گوید: با توجه به گسترش تبلیغات دیجیتال و فضاهای مجازی هنوز این برند تبلیغ خاصی نداشته است. در سال های اخیر بیشتر شرکت های مطرح دنیا در حوزه بهداشتی به سراغ روش های ارتباطی متفاوت و نه فقط استفاده از تبلیغات رسانه ای رفته اند. برند عش نیز می تواند مثل حمایت از تحصیل یا ورزش بانوان یا ایجاد فعالیت های اجتماعی با هدایت و مدیریت برند عش و این نوع مشارکت ها روش های نوینی را در ایجاد ارتباط با مخاطبان در پیش بگیرد.

این شیوه ارتباط گیری تاثیر بیشتر و طولانی  تری را روی مخاطبان خواهد گذاشت. با تمام این توصیفات امیدوارم برندها با استراتژی های درست و مشخص و با مدیریت حرفه ای بودجه های تبلیغاتی خود به درک و شعور مصرف کننده و مخاطبان خود احترام گذاشته و همواره به دنبال شفافیت و ارائه محصولات با کیفیت و روش های نوین و خلاقانه و موثر ارتباطی باشند.

واکنش کاربران نسبت به اتفاق پیش آمده برای لیلا رجبی

امینه مزروعی، مدیر خلاقیت و کپی رایتر درباره تبلیغات رسانه های اجتماعی برند عش می گوید: برند عش در حوزه کرم های دست و صورت، برندی نام آشناست، اما از آخرین فعالیت تبلیغاتی جدی آن که آگهی های بازرگانی بود، حدود دو سال می گذرد. پس از این وقفه برند دوباره می خواست به تبلیغات برگردد.

ولی این بار با رویکردی متفاوت و با رسانه های اجتماعی یعنی جایی که برند عش تا به حال حضور نداشته است. با صاحبان برند و گروه ایده پردازی جلساتی تشکیل شد. شخصیت و لحن برند شکل گرفت، مخاطب برند و سبک گرافیکی تعیین شد و عش در رسانه های اجتماعی (اینستاگرام و تلگرام) حضور پیدا کرد.

در روند برنامه ریزی برای برند در بررسی تقویم، با رویدادی بزرگ و جهانی مواجه شدیم: المپیک۲۰۱۶٫ از آنجایی که مخاطب برند «بانوان» درنظر گرفته شده و در کاروان المپیک کشورمان نیز بانوانی در رشته های مختلف حضور داشتند، پست هایی مشخص برای معرفی آنها اختصاص دادیم. همانطور که می دانیم ورزشکاران زن نسبت به ورزشکاران مرد توسط رسانه ها کمتر دیده می شوند یا به ندرت ویدئویی از تلاش های آنها برای رسیدن به چنین جایگاهی پخش می شود.

عش یک زن ایرانی است و از زن ایرانی حمایت می کند، چرا که او را می شناسد و شرایطش را درک می کند. پس ما در المپیک حامی بانوان بودیم و طرفداری را صرفا به هنگام بُرد نمی دیدیم. همین موضوع وجه تمایز برند با دیگر برندها نیز شد چرا که برای ما بُرد و باخت مهم نیست. بر همین اساس ایده ساخت ویدئو شکل گرفت و # هنوزطرفدارتم خلق شد.

با شروع بازی ها متاسفانه آمار شکست ورزشکاران خانم بالا رفت و یک مرتبه مشکلی که برای لیلا رجبی ورزشکار پیش آمد به طور عجیبی رسانه ای شد و واکنش های زیادی را در شبکه های اجتماعی مشاهده کردیم. این اتفاقات باعث شد که برند عش ویدئویی را طراحی و اجرا کند. برند عش با حمایت از این بانوان در ویدئوی خود می گوید که مهم نیست در این بازی ها شکست خورده اید، هنوز طرفداران به آنها علاقه مند هستند و عش از آنها حمایت می کند. خوشبختانه ویدئو حسی را که به دنبالش بودیم در مخاطبان ایجاد کرد و به سرعت توسط عموم مردم و چند تن از بازیگران ویرال شد.

ایجاد موج حمایتی از بانوان در تبلیغات

مزروعی می گوید: گروه اجرایی از ابتدا می دانست که باید ویدئویی تولید کند تا اثربخش باشد و همه گیر شود. برای تهیه سوالات مختلفی مطرح شد، اینکه چقدر تصاویر بازی های ورزشکاران زن توسط مخاطبان دنبال می شود؟ چند بار در تلویزیون بازی های آنان پخش می شود؟ بعضی از این بازی ها هرگز پخش سراسری ندارند و فقط نتیجه در حد یک زیرنویس اعلام می شود.

ما به تناسب رسانه، از تصاویر بازی های زنان ورزشکارمان در المپیک ۲۰۱۶ استفاده کردیم تا توجه مخاطبان را جلب کنیم.تا تلاش بی دریغ آنها را نشان و احساسات بانوان را قلقلک دهیم و یک موج حمایتی ایجاد کنیم. البته وقتی آنقدر از بانوان صحبت می شود، منظور این نیست که ما مردان را نادیده بگیریم، اما از آنجایی که کاراکتر برند عش یک بانو در نظر گرفته شده و مخاطبان آن نیز اکثرا بانوان هستند، به طور مستقیم بانوان را هدف حمایت قرار دادیم و در ادامه از بانوان خواهیم خواست تا با کرم روی صورت خود خط طرفداری بکشند، از خود عکس بگیرند و با #هنوزطرفدارتم در اینستاگرام منتشر کنند و به این شکل طرفداری خود را از بانوان المپیکی نشان دهند.

در قالب مسابقه برندگانی نیز تعیین خواهند شد و بهترین عکس (ها) جایزه خواهند گرفت. طرفداری از بانوان، با ورزشکاران و در دوران المپیک آغاز شد، اما به همین جا ختم نمی شود. گروه ایده پردازی برای عش و بانوان برنامه های دیگری دارد که عموم بانوان را در برمی گیرد چراکه از دید ما، تمام بانوان این سرزمین قهرمان هستند و برای رسیدن به جایگاهی بهتر تلاش می کنند. گاهی می برند، گاهی می بازند ولی ما برای آنها روی صورت مان خط هواداری می کشیم و می گوییم: من #هنوزطرفدارتم.

فرصت امروز:فروشگاه زنجیره ای خودروی کارما

نگاهی به آگهی محیطی کارما / عجله برای پایان

حضور سام درخشانی در تبلیغات محیطی فروشگاه  زنجیره ای خودروی کارما، این روزها پر سروصدا شده است. بسیاری از فعالان تبلیغاتی و مخاطبان عادی در شبکه های اجتماعی عکس العمل های مختلفی را نسبت به این اقدام تبلیغاتی از خود نشان داده اند. برند کارما به تازگی در تلاش است که خود را به مخاطبان معرفی کند و در این باره کمپین محیطی گسترده ای را با طرح آگهی های مختلف با حضور سام درخشانی اکران کرده  است.

«فرصت امروز» به منظور بررسی حضور سام درخشانی در تبلیغات برند کارما و یکی از طرح آگهی های کمپین وسیع این برند گفت وگویی را با دکتر سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات و امیرحسین نوریان، منتقد و تحلیلگر کمپین های تبلیغاتی و برند داشته که در ادامه می خوانید.

۵۶۹-۹-۱b

قصه کارما فراتر از تحلیل یک بیلبورد است

امیرحسین نوریان منتقد و تحلیلگر کمپین های تبلیغاتی و برند درباره طرح آگهی برند کارما می گوید: قصه کارما فراتر از تحلیل یک بیلبورد است. از منظر استراتژی، کارما یک فرصت سوزی خیلی بزرگ در حوزه تبلیغات انجام داده است. تحلیل  روند تبلیغاتی این برند مانند تحلیل یک بیلبورد که کالاهای مشابه و رقبای دیگری دارد، نیست.

قرار است کارما، یک ایده جدید به نام فروشگاه زنجیره ای خودرو را لانچ کند. پس ورود و گرفتن ارتباط اولیه اش با مخاطب، خیلی مهم است. اساسا نخستین ملاقات یک فرصت است. شما وقتی فردی را برای نخستین بار می بینید، چند ثانیه پس از دیدنش و شنیدن چند کلمه از او، تصویر، نگرش، برداشت و حتی قضاوتی از او در شما شکل می گیرد که همه اش «در مواجهه با یک فرد، کالا یا مقوله جدید» به همان چند ثانیه معرفی او از خودش بر می گردد. قضاوت می کنید خلاق، باهوش یا خسیس است؟ می شود روی آن حساب کرد، یا اینکه صرفا برای چند دقیقه تفریح خوب است.

می تواند یک رفیق باشد یا همان اول باید طردش کرد. اگر این نخستین مواجهه، نگرشی که برای شما ایجاد کرده، با آنچه واقعا می خواسته ایجاد کند منطبق باشد، از فرصت طلایی اش استفاده کرده. اگر نه، تغییر نگرش، هم زمان بیشتری و هم هزینه زیادی خواهد داشت. حالا اگر این نگرش ایجاد شده منفی باشد، رساندنش حتی به نقطه صفر خودش چالش دشواری خواهد بود، چه برسد به نگرش مثبت. کلا ایجاد نگرش کار راحت تری از تغییر نگرش است.

انتخاب مدلی غیر حرفه ای

نوریان می گوید: اگر از مقدمه چینی های مبتدیانه و طرح های پر از اشکال و مدل انتخاب نام غیرحرفه ای و رونمایی خیلی زودهنگام و ارتباط نام برند با پرشین پارس بگذریم، این همه هزینه محیطی بدون هیچ پشتیبانی اطلاعاتی مخاطب را سردرگم خواهد کرد.

رعایت همین موارد است که مانند یک سناریو در یک فیلم سینمایی سبب می شود قهرمان قصه تبدیل به شخصیتی با ویژگی های مشخصی شود و مردم با او ارتباط برقرار کنند یا در حد یک تیپ باقی بماند یا اصلا ارتباط برقرار نکنند و بعدش احساس کنند وقت شان را تلف کرده اند.بد نیست روند تبلیغاتی این برند را بررسی کنیم.

آگهی هایی می آید به نام پرشین پارس، بعد یک دفعه تبدیل به مسابقه می شود که برای این فروشگاه اسم بگذارید در حالی که قبلش پرشین پارس در حال معرفی خود بود. بعد سام درخشانی می آید، با کارتنی که به کارتن ال سی دی می ماند و عمقش برای سانتافه خنده دار است و نوشته «کارما، نخستین فروشگاه زنجیره ای خودرو در ایران.» مسئله این است که در این مرحله اسم این فروشگاه زنجیره ای چه شده مشخص نیست.

اینکه ماهیت این فروشگاه زنجیره ای خودرو چیست؟ فرقش با نمایشگاه های فروش اتومبیل چیست؟ زنجیره ای بودنش چه محاسنی دارد و مزیتش چیست؟ پس از آنکه همه این محاسن گفته شد، برند می تواند برود سراغ آن نخستین دیدار و بگوید این عروس با این همه کمالات را ببینید و اسمش فلان است، اما وقتی این رسالت اصلی به خطا می رود و یک دفعه مخاطب بهت زده می شود و به او گفته می شود اسم برند این است، مطمئنا مخاطب با یک لبخند ساده از کنار بیلبورد عبور خواهد کرد. واقعیت داستان تبلیغات این است. در این مرحله یک معرفی و شناخت است که قرار است به یک رابطه منجر شود. اما در مورد این آگهی، شاید آنهایی که در خیابان می بینندش، بوق هم برایش نزنند.

پوزیشن بازیگر در آگهی محیطی

نوریان درباره استفاده از بازیگر در کمپین برند کارما می گوید: در حوزه نقد عادت ندارم مثل برخی دوستان روی سر کسی دست بکشم و نازش کنم و بگویم عزیزم می توانستی بهتر هم باشی. تبلیغ، یا خوب است یا بد است. وقتی روند تبلیغ غلط است، جای سام درخشانی، آل پاچینو یا نیکول کیدمن هم باشد فرقی نمی کرد.

خرید خودرو یک خرید با درگیری بالاست که یک چهره منطقی و صادق باید تداعی اش کند. حتی اگر بازیگر این کمپین را هم فراموش کنیم، اساسا این آدم، چیزی به فروشگاه خودرو چه زنجیره ای – که معلوم نیست چیست- و چه غیر زنجیره ای اش اضافه نمی کند و تصویر و ویژگی خاصی را هم ایجاد نمی کند.

نوریان درباره اینکه آیا سبک تبلیغات کارما با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار می کند یا خیر، می گوید: طرح آخر که مورد نظر این گفت وگو نیز هست، سرشار از اشکال است. حالت پوزِ مدل این تبلیغ نیز یک غلط فاحش برای فضای تبلیغاتی و ایده جدی برای تبلیغات کالایی است که گفتم درگیری خریدش بالاست.

وقتی برای نخستین بار تبلیغ را دیدم، مطمئن بودم که بعد از زمانی کوتاه شوخی های مردم آغاز می شود که دقایقی بعد، نخستین شوخی درآمد. به آگهی دقت کنید، سرشار از طنزی است که با مخاطب ایرانی درجهتی خاص ارتباط برقرار می کند. چون خود برند می خواهد هیچ چیز جدی نباشد.

شیوه معرفی برند جدید در تبلیغات

سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات درباره کمپین محیطی برند کارما می گوید: موضوع پراهمیت تبلیغات و هزینه هایی که شرکت ها به امید معرفی هرچه بهتر برند، محصولات آن و ایجاد یا تقویت برند برای مخاطبان هدف پرداخت می کنند از مباحث مهم در دنیای پر رقابت کسب و کارهاست. اخیرا فروشگاه زنجیره ای خودروی کارما با استفاده از شخصیت سام درخشانی شروع به معرفی برند خود کرده است.

این برند نیز به مانند بسیاری از برندهای دیگر در این مسیر به بیراهه رفته است. در اصول برندینگ برای برندی که هنوز آگاهی از آن میان مخاطبان وجود ندارد استفاده از یک شخصیت هنری یا ورزشی تمرکز را از نام جایگاه و پیام برند کاملا منحرف کرده و تمرکز را به سمت آن شخصیت خواهد برد. نکته حائز اهمیت دیگر تطابق شخصیت مورد استفاده با آن برند یا طبقه کالایی است.

در اینجا باید از صاحبان این کسب و کار یا آژانس مشاوره آنها بپرسید که چه وجه تشابهی بین کاراکتر این بازیگر و فروشگاه های زنجیره ای خودرو یافته اند که او را انتخاب کرده اند. این وجه تشابه را نباید فقط برند و صاحبان آن بدانند، بلکه مخاطبان نیز با دیدن شخصیت باید فورا آن را درک کنند. اگر نایک از مایکل جردن یا تایگر وود که از بزرگان و قهرمانان بسکتبال و گلف هستند، استفاده کرده چون ثاثیر باورنکردنی این استفاده را در فروش محصولات این برندها دیده  است.

این افزایش فروش به دلیل تطابق ورزشکاران موفق با طبقه کالایی مرتبط محصول بوده است، اما آیا این تطابق میان شخصیت بازیگر و برند کارما نیز وجود دارد و آیا استفاده از جناب درخشانی به همراه یک دختربچه در تبلیغات محیطی معرف خوبی برای یک برند جدید است.

اعتمادسازی در تبلیغات

میرزایی می گوید: برند کارما در حوزه خرید خودرو عملکرد نوآورانه ای را اجرا کرده است، حال اگر مخاطب همین نوآوری را در تبلیغات برند نیز شاهد بود، راحت تر با آن ارتباط برقرار می کرد. خودرو در طبقه کالاهای بادوام قرار داد. مخاطبان به دلیل اینکه قیمت بالایی برای این محصول پرداخت می کنند، در خرید حساسیت و وسواس بیشتری دارند.

اصولا خودرو جزء کالاهایی نیست که مخاطب بدون دیدن آن از نزدیک از طریق اینترنت خریداری اش کند اما با توجه به مشغله زندگی امروزی از طریق اینترنت مشتری می تواند مقایسه ای میان آپشن های خودروهای مختلف انجام دهد و در قیاس با یکدیگر و بودجه خود یکی را انتخاب کند. البته چندین وب سایت در این حوزه فعال هستند، اما در نهایت چه حضوری و چه غیر حضوری قطعا مشتری قبل از تسویه حساب ماشین را باید ببیند.

پس با توجه به عملکرد این چنینی مخاطب، این برند باید در ابتدا تمرکز خود را روی معرفی برند، ارزش و فایده های آن می گذاشت و در فاز بعدی و پس از ایجاد آگاهی از برند، تمایز و ارزش های آن، با استفاده از یک چهره مرتبط با برند (Endorsement) اعتماد سازی آن انجام می شد.

با توجه به نیاز به اعتماد برای این مجموعه شاید استفاده از چهره هایی که اعتبار و اعتماد را در میان مردم بیشتر می کنند همچون آقای انتظامی و آقای نصیریان در تبلیغات بهتر بود اما احتمالا این شرکت تمایل به ارتباط و تشویق نسل جوان تر را خواهد داشت که در این زمینه نیز می توانست از چهره هایی که ربطی به موضوع داشتند یا حداقل طی ماه های اخیر موفقیتی را کسب کرده اند همچون شهاب حسینی استفاده کند. برندی که هنوز آگاهی از آن در جامعه وجود ندارد، خدمت و محصولاتش نیز برای جامعه نامشخص خواهد بود.

در این میان برند باید مراقب باشد به سراغ چهره بازیگری برود که برند شخصی آن میان مخاطبان با اعتبار است. اگر در این راه درست عمل نشود هم به وجهه بازیگر لطمه زده می شود و هم کمکی به شناخت برند یا ترغیب جامعه به انتخاب برند نخواهد شد. برای مثال چندی پیش شرکتی در حوزه خودرو تبلیغات گسترده ای اکران کرد.بعد از مدتی در اخبار اعلام پلمب شدن این شرکت اعلام شد. البته مسئولانش بعد از زمانی کوتاه آن را تکذیب کردند. توجه به انتخاب نام صحیح و ثبت قانونی آن و اقدامات معرفی و تبلیغات پس از اطمینان به تثبیت نام برند در ذهن مخاطبان تأثیرگذار خواهد بود.

در مجموع استفاده از مشاهیر در تبلیغات باید در مقطعی که عمری از برند گذشته و مهر تأیید و ایجاد تشویق و ترغیب به انتخاب آن برند صورت گرفته انجام شود. این اتفاق نباید زمانی که برندی تازه متولد شده و مردم هنوز نام برند را نمی دانند، انجام شود. علاوه براین، باید از چهره ای استفاده شود که در مخاطبان ایجاد انگیزه کند و ارزش برند را بالا ببرد. حال با تمام احترامی که برای جناب درخشانی قائل هستم واقعا این تطابق جز گیجی مخاطبان و عدم ارتباط کاری نکرده است.

همه هنرمندان و مشاهیر کشورمان در جهت حفظ شهرت و جایگاه، حضور در تبلیغات هر برندی را نباید بپذیرند. زیرا با انتخاب یک مسیر نادرست نه تنها ضرر مالی می کنند، بلکه جایگاه برندها را نیز به خطر می اندازند. به امید روزی که شرکت های ایرانی موضوع بازاریابی، برندسازی و تبلیغات را حرفه ای و اصولی ببینند.

فرصت امروز:نگاهی به آگهی تلویزیونی پرسروصدای فرش پاتریس طنازی و اتهام زن‌ ستیزی

در آگهی انیمیشنی دختر میرزا بَهونم سراسیمه وارد اتاق شده و از مادرش تقاضای کمک و ارائه راه حل می‌کند. دختر بدون آنکه منتظر جواب مادر باشد، خود را به پشت بام خانه می‌رساند و با تکان دادن گرد و غبار قالی به نوعی خودی نشان می‌دهد. القصه که در این میان زن همسایه دختر را می‌بیند و برای پسرش می‌پسندد.

زن همسایه به مادر دختر می‌گوید: «دخترتون هرچی بگم داشت ولی چه کنم که یه تخته‌ کم داشت». شعار یه تخته کم داشت در آگهی اشاره به این دارد که یک تخته فرش پاتریس برای جهیزیه کم است. شعار تبلیغاتی «یه تخته‌اش، کمه» شعاری ا‌ست که باعث دیده شدن بیشترآگهی تلویزیونی فرش پاتریس شده است.

۵۲۳-۹-۱b

این آگهی آنچنان پرسروصدا شده که برند پاتریس را برآن داشته بخش‌هایی از شعر آهنگین آگهی خود را در پخش مجدد کمی تغییر دهد. در تغییرات دختر میرزا بهونم به دختر میرزا قلمدار تغییر نام یافته و از طنز شعر آگهی نیز کاسته شده و دیگر گفته نمی‌شود که دختر به چه مقصودی به پشت بام خانه می‌رود. این آگهی با بازخوردهای مختلفی از طرف بینندگان مواجه شده است. «فرصت امروز» برای بررسی این آگهی گفت‌وگویی با دکتر سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات داشته که در ادامه می‌خوانید.

اهمیت دانش بازاریابی و برندسازی درتبلیغات

دکتر سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات درباره اهمیت جایگاه ایده خلاق در آگهی‌های تبلیغاتی می‌گوید: تبلیغات به‌عنوان یکی از روش‌های ارتباطی مهم بین برند و مخاطب شناخته می‌شود. طی دهه‌های اخیر به‌دلیل رقابت بیشتر برندها از سویی و رشد دیدگاه مصرف‌کننده و حساسیت در انتخاب از سوی دیگر، مسئولیت شرکت‌های تبلیغاتی برای ساخت آگهی‌های باکیفیت دو چندان شده است.

در کشور ما شرکت‌ها و برندها هزینه‌های هنگفتی را جهت پخش تیزرهای تبلیغاتی صرف می‌کنند اما برای مهم‌ترین قسمت یک تبلیغ که ایده خلاقانه آن است بودجه‌ای را در نظر نمی‌گیرند یا بعضا از متخصصان این حوزه استفاده نمی‌کنند.

یکی از موضوعات بسیار مهم که در بیشتر آژانس‌های تبلیغاتی در نظر گرفته نمی‌شود اهمیت دانش بازاریابی و برندسازی است. در دستور کار تیم ایده‌پردازی باید اطلاعات کاملی از شرایط بازار و رقابتی آن محصول، جایگاه آن برند و تحقیقات و مطالعات مخاطب هدف آن بازار حتما مشخص باشد.

نگاهی به استراتژی برند پاتریس

میرزایی درباره آگهی تلویزیونی پاتریس می‌گوید: قبل از نقد و بررسی این آگهی بهتر است نگاهی به استراتژی برند پاتریس بیندازیم. این برند که حدود سه دهه است در بازار حضور دارد هنوز جایگاه مشخصی را در ذهن مخاطب ایجاد نکرده است.

البته تقریبا بیشتر برندهای ایرانی متاسفانه به اهمیت ایجاد جایگاه برند پی نبرده‌اند و مرتبا استراتژی‌های کوتاه‌مدت و برنامه‌های پیشبرد فروش می‌گذارند. کمتر برندی به دنبال کار زیرساختی اساسی و ایجاد یک ارتباط عاطفی عمیق و قوی با مصرف‌کننده است. در حالی‌ که مصرف‌کنندگان مشتریان وفادار و همیشگی برندها خواهند بود که می‌توانند رضایت و تجربه خوب شان با آن برند را به دیگران منتقل کنند.

«یک تخته‌اش‌کمه»

میرزایی درباره شعار تبلیغاتی فرش پاتریس می‌گوید: هر برندی با شعار مشخص خود که باید برگرفته از جایگاه تدوین شده برند باشد به نوعی در ارتباطات خود آن جایگاه را به مرور در ذهن مخاطب تثبیت می‌کند.با ارائه کالای جدید یا خدمت جدید برندی می‌تواند شعار کمپین تبلیغاتی نیز برای خود تدوین کند.

مثل خیلی از برندها که شعارهای برندهای‌شان یک چیز مشخص است اما در زمانی حسب شرایط بازار یا دیدگاه مصرف‌کننده یا با تولید محصولی جدید یک شعار تبلیغاتی جدید انتخاب می‌شود، مثل نرم‌افزار مالی هلو که شعار برند هلو: «ظاهری زیبا هسته‌ای محکم» است اما سال گذشته تمرکز تبلیغات را بر «حسابداری به راحتی هلو» گذاشته بود یا امسال با شعار «با پشتوانه هلو حساب کتاب کنید» پیش رفته است یا بوتان که شعار برندش انتخابی مطمئن است.

سال گذشته تمرکز بر «بوتان انتخاب اروپا» بود. چون این برند تمرکزش را بر صادرات و جهانی شدن بوتان گذاشته بود. پاتریس در چند سال گذشته فقط روی شعار تبلیغاتی «یک تخته‌اش ‌کمه» مانور داده است. اگر چه این شعار تمرکز بر خوب بودن و اینکه باید مشتریان تعداد بیشتری از پاتریس را داشته باشند، ‌دارد اما این شعار به نوعی با ژانر طنز جایگاه برند را به شوخی گرفته است. برند پاتریس در تیزرهای قبلی به‌صورت رئال این شعار طنز را به نمایش در می‌آورد و اکنون با یک تیزر جدید به شکل انیمیشن جایگاه برند را مجددا با به‌کار گرفتن این شعار به مخاطره انداخته است.

توجه به مقوله روانشناسی مصرف‌کننده

میرزایی می‌گوید: موضوع بسیار مهم‌تر درباره آگهی انیمیشنی پاتریس، توجه به مقوله روانشناسی مصرف‌کننده است. دقیقا در روزهایی که بیشتر خانم‌ها در ایران به استقلال و اهمیت نقش زن بسیار حساس شده‌اند، پاتریس در آگهی تلویزیونی‌اش با این گروه مخاطب سر شوخی را باز کرده ‌است. مخاطب اصلی این برند خانم‌ها هستند که در این تیزر جایگاه‌شان تنزل یافته است.

در این آگهی تلویزیونی تمرکز بر این است که برای انتخاب یک زن داشتن جهیزیه نقش پررنگی دارد. به نظرم محتوایی که برای آگهی در نظر گرفته شده نه‌تنها ایجاد انگیزه نمی‌کند، بلکه در ترغیب به خرید این گروه مخاطب نیز موثر نخواهد بود. شاید بتوان گفت که محتوای درنظر گرفته شده باعث دوری از برند و تاثیر منفی در ذهن مخاطبان نیز می‌شود.

سلیقه بانوان ایرانی در انتخاب فرش

میرزایی می‌گوید: به عقیده من اگر این شرکت تمرکز خود را روی سلیقه بانوی ایرانی می‌گذاشت و در آگهی درباره اهمیت داشتن یک فرش با کیفیت و زیبا، در کنار ویژگی‌های کاربردی و کیفیتی سخن می‌گفت، نتیجه بهتری را از تبلیغاتش می‌گرفت.

پاتریس باید در آگهی‌اش درباره اهمیت نقش خانم‌ها و سلیقه آنها در انتخاب فرش متمرکز می‌شد. علاوه براین موارد، تیزر انیمیشن موزیکال شاید برای قشر کودکان و نوجوانان جذاب به نظر آید اما قطعا برای مخاطب هدف خرید فرش جذاب نخواهد بود. فراموش نکنیم که مخاطب هدف امروزی نسلی است که بیشتر آنها تحصیلکرده‌ هستند و با توجه به گسترش و توسعه اینترنت و ماهواره‌ها دید و درک مصرف‌کننده ایرانی بالا رفته است و مسئولیت دست‌اندرکاران حوزه‌های بازاریابی و تبلیغات سخت‌تر از پیش شده است.

آنها باید ایده‌های موثرتر و خلاق‌تری را برای برندها ارائه کنند که در شرایط رکود اقتصادی کمک موثری به صاحبان صنایع و کسب‌و‌کار شود؛ ایده‌های موثرتری که ارتباط قلبی و عاطفی بهتری نیز بین مصرف‌کننده و برند ایجاد کند. تبلیغاتی که براساس ایده خوب نباشد، به هردو طرف یعنی هم صاحبان کسب‌و‌کار و برند و هم مصرف‌کننده آسیب می‌رساند.

۵۲۳-۹-۱b

میرزایی می‌گوید: صحبت‌هایم نقض زحمات هیچ یک از فعالان در حوزه‌های کسب‌و‌کار و تبلیغات نیست. امیدوارم این نگاه نقادانه به شرکت‌ها و آژانس‌های تبلیغاتی در عمیق‌تر شدن و احترام گذاشتن به شعور مخاطب و ارائه ایده‌های خلاقانه‌تر و صرف هزینه کافی در جای درست کمک کند. آنچه شرکت‌های بزرگ دنیا دریافته‏اند این است که بقا یا فنای برندها در دست شرکت‌ها نیست بلکه در دست مشتریان است پس همواره به‏ دنبال راه‏های خاص جهت نفوذ بهتر در قلب مشتریان هستند. امید است با درایت و جدیت هرچه سریع‏تر شرکت‌های ایرانی به این اهم توجه و بازنگری را در ساختار برندسازی خود داشته باشند.

مخاطبان چه می‌گویند؟

«فرصت امروز» تحقیقی درباره اثربخشی آگهی تلویزیونی فرش پاتریس سن ایچ و توصیف مخاطبان از آگهی انجام داده است که بخشی از نتایج را در ادامه این گزارش می‌خوانید. برای دریافت فایل کامل نظرات مخاطبان به سایت و کانال تلگرامی «فرصت‌امروز» به آدرس telegram. me/forsatemrooz مراجعه کنید.

مخاطب اول: این مخاطب شعار آگهی را نامناسب می‌داند و می‌گوید آگهی ضمن دلزدگی جذاب هم نیست.

مخاطب دوم: این مخاطب می‌گوید اصلا متوجه موضوع ضد زن آگهی نشدم و به نظرم این تبلیغ فقط یک آگهی تجاری‌ است و نباید از آن برداشت دیگری کرد.

مخاطب سوم: این مخاطب می‌گوید که شعار «یه تختش کمه» درست است و از نظر لفظی به آگهی زیبایی داده است اما ایهامی که در شعار وجود دارد، توهین‌آمیزه و اثر منفی پیام را بیشتر می‌کند.

مخاطب چهارم: این مخاطب می‌گوید به‌عنوان یک خانم با دیدن آگهی این حس در من القا شد که دختر خانم داستان را فقط به خاطر فرشی که غبارروبی کرده، انتخاب کرده‌اند. یعنی دخترخانم‌های ما را با کالا انتخاب می‌کنند و خود دختر هیچ چیزی برای گفتن ندارد.

مخاطب پنجم: این مخاطب می‌گوید: آگهی مورد نظر شاید كمی به طنز‌های ضد زن دامن بزند ولی روی هم رفته به نظرم خیلی هم بد نیست.

۵۲۳-۹-۱d

نتایج نظرسنجی درباره آگهی فرش پاتریس
ردیف تاریخ جنسیت از نظر شما آیا این آگهی ضد زن است؟ آیا این آگهی در مخاطبان زن ایجاد دلزدگی می کند؟ اگر نظری راجع به این آگهی دارید بنویسید
۱ ۵/۳۰/۲۰۱۶ ۱۲:۱۵ زن بله بله
۲ ۵/۳۰/۲۰۱۶ ۹:۱۹ زن بله خیر
۳ ۵/۳۰/۲۰۱۶ ۹:۰۹ زن خیر بله
۴ ۵/۳۰/۲۰۱۶ ۹:۰۹ مرد بله خیر
۵ ۵/۳۰/۲۰۱۶ ۹:۰۶ مرد بله خیر
۶ ۵/۳۰/۲۰۱۶ ۹:۰۶ مرد بله خیر شعار ” یه تخته اش کمه ”  به نظرم  مناسب نبود
۷ ۵/۲۹/۲۰۱۶ ۸:۳۲ مرد خیر خیر
۸ ۵/۲۹/۲۰۱۶ ۷:۴۶ زن خیر بله
۹ ۵/۲۸/۲۰۱۶ ۱۱:۰۰ زن خیر خیر
۱۰ ۵/۲۸/۲۰۱۶ ۱۰:۴۲ مرد خیر خیر
۱۱ ۵/۲۸/۲۰۱۶ ۸:۴۴ زن خیر خیر
۱۲ ۵/۲۸/۲۰۱۶ ۸:۳۵ مرد خیر خیر
۱۳ ۵/۲۸/۲۰۱۶ ۷:۵۵ زن بله بله
۱۴ ۵/۲۸/۲۰۱۶ ۷:۱۱ مرد خیر خیر
۱۵ ۵/۲۸/۲۰۱۶ ۷:۰۳ مرد خیر بله
۱۶ ۵/۲۷/۲۰۱۶ ۱۹:۱۹ زن بله بله ضمن ايجاد دلزدگى جذاب هم نیست
۱۷ ۵/۲۷/۲۰۱۶ ۱۲:۱۵ مرد بله بله
۱۸ ۵/۲۷/۲۰۱۶ ۹:۳۲ مرد خیر خیر این روزا هرکاری بکنی به یکی بر میخوره یه خورده کاری بکنید جنبه ادما بالاتر بره
۱۹ ۵/۲۶/۲۰۱۶ ۱۶:۵۰ زن بله بله
۲۰ ۵/۲۶/۲۰۱۶ ۱۳:۴۹ مرد بله بله این آگهی ارزشهای انسانی یک زن را برای ازدواج تلویحا” با داشتن دوتخته فرش مقایسه میکند و به بیانی مقام زن را از عرش بر فرش نزول میدهد و شرط ازدواج را بجای داشتن ارزشهای معنوی برای یک زن،  داشتن دو تخته فرش میداند. هر گونه مقایسه ارزشهای انسانی با مقولات مادی در آگهی ها میتواند نتیجه معکوس دهد.
۲۱ ۵/۲۶/۲۰۱۶ ۶:۵۰ زن بله بله این جمله که “یه تختش کمه” درسته که از نظر لفظی به آگهی زیبایی میده اما ایهامی که داره توهین آمیزه و اثر منفی بیشتری دارد.
۲۲ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۱۶:۴۱ زن بله بله
۲۳ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۱۵:۰۶ زن خیر خیر
۲۴ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۱۳:۴۱ زن بله بله دختر قصه از لفظ موندن استفاده می کنه. کلمه یه تخته کم داشت در ادامه آگهی توضیح داده نمی شه که منظورش فرشه و به نظر میاد دختره یک تخته کم داره و حالا فرش کمکش می کنه ازدواج کنه.
۲۵ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۱۲:۰۳ زن خیر خیر اصلا موضوع به ضد زن بودن مربوط نیست این فقط یک اگهی است
۲۶ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۱۱:۴۶ زن خیر خیر
۲۷ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۱۱:۲۵ زن خیر خیر
۲۸ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۹:۴۱ زن بله بله واقعا مسخرس اين تبليغ
۲۹ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۷:۵۲ زن خیر خیر
۳۰ ۵/۲۵/۲۰۱۶ ۵:۳۳ زن خیر خیر
۳۱ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۲۲:۴۲ مرد بله بله
۳۲ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۹:۰۹ زن خیر خیر
۳۳ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۸:۵۶ زن بله بله در ضمن با عرض معذرت اونی که این تبلیغو ساخته و اونایی که پشتیبانی کردن تخته اشون خیلی خیلی کمتره.
۳۴ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۸:۳۴ مرد بله خیر
۳۵ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۸:۲۳ مرد خیر خیر
۳۶ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۸:۱۵ مرد بله بله
۳۷ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۸:۰۹ مرد بله بله
۳۸ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۸:۰۴ زن بله بله
۳۹ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۷:۴۴ زن بله بله
۴۰ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۷:۲۲ مرد خیر خیر
۴۱ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۷:۰۸ مرد خیر خیر
۴۲ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۷:۰۵ مرد خیر خیر
۴۳ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۶:۵۸ مرد خیر خیر
۴۴ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۶:۵۷ زن بله بله
۴۵ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۶:۳۳ مرد بله بله القا می کند که می توان همه ارزشهای انسلنی را با فرش معاوضه کرد
۴۶ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۶:۲۵ بله بله
۴۷ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۵:۴۴ مرد خیر خیر
۴۸ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۵:۳۴ زن بله بله
۴۹ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۴:۵۴ مرد خیر خیر
۵۰ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۳:۴۷ زن خیر خیر
۵۱ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۳:۰۲ زن خیر بله شايد كمي به جوكهاي ضد زن دامن بزند ولي روي هم به نظر من خيلي بد نبود
۵۲ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۲:۵۷ زن خیر خیر نمیشه با دو سوال آگهی تون رو ارزیابی کنید. سوالات شما کلی است. زنان در جامعه ما به دو طیف سنتی و مدرن قابل تفکیک هستند. و این آگهی برای زنان و دختران تحصیل کرده موجب دلخوری می شود.
۵۳ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۲:۳۹ مرد خیر خیر
۵۴ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۲:۳۷ زن از بس بارگذاری آگهی طول کشید که از جواب دادن منصرف شدم.
۵۵ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۲:۲۸ زن خیر خیر
۵۶ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۲:۰۷ مرد خیر خیر
۵۷ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۱:۵۲ مرد خیر خیر
۵۸ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۱:۴۹ مرد خیر بله
۵۹ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۰:۵۳ مرد خیر خیر
۶۰ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۰:۴۳ زن بله بله مسلما اولین مفهومی که بعد از عبارت «یه تختش کمه» به ذهن میرسه، اینه طرف مخش مشکل داره. با این حساب به نظر من به طور کلی شعار تبلیغاتی فرش پاتریس مشکل داره. چون تو هر کانتکسی بالاخره یه تختش کم میشه.
۶۱ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۰:۱۷ زن بله بله
۶۲ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۱۰:۱۴ زن بله بله
۶۳ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۹:۴۴ زن بله خیر
۶۴ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۹:۴۲ زن بله خیر استفاده ابزاری از نیاز یک فرد برای ازدواج کار قشنگی نیست. به‌ویژه اگر اون فرد یک دختر دم بخت باشه. اما برای من دلزدگی ایجاد نکرد، فقط خوشم زیاد نیومد از محتواش
۶۵ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۹:۳۸ زن خیر خیر به نظر من این آگهی نه ضد زن بود و نه دلزدگی ایجاد می کرد اما در ابتدای آگهی که گفته می شد دختر به مادر می گوید نکنه بمونم چندان خوشایند نیست و اگر این بخش کمی تغییر داشته باشد بهتر خواهد بود. زیرا این جمله باعث می شود خانم ها در ابتدای آگهی  روی این جمله قفل کنند و اثر گذاری آگهی برای خانم ها کمتر شود. زیرا اینطور به نظر می رسد که ارزش خانم ها را با جهیزیه سنجیده اند.
۶۶ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۹:۱۹ زن بله بله
۶۷ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۵۵ خیر خیر
۶۸ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۴۳ مرد خیر خیر
۶۹ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۳۴ زن بله بله
۷۰ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۲۳ زن بله بله با سلام. من به عنوان یک خانم این حس در من القا شد که این دختر خانم را فقط به خاطر فرشی که غبارروبی می‌کرده انتخاب کرده‌اند. یعنی دخترخانم‌های ما را با کالا انتخاب می‌کنند و خود دختر هیچ چیزی برای گفتن ندارد. به واسطه فرش است که انتخاب می‌شود. در آخر هم که می‌گوید یه تخته‌اش کم است درست است که منظور فرش است ولی بیشتر این ذهنیت در آقایان القا می‌شود که دختران و زنان جامعه ما خنگ هستند و کم دارند.
۷۱ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۲۱ مرد بله بله
۷۲ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۱۱ زن بله بله واقعا چرت و مرخرف بود
۷۳ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۰۹ مرد بله بله
۷۴ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۰۷ زن بله بله
۷۵ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۰۲ زن بله بله این آگهی به صورت آشکار زن را موجودی نادان معرفی می‌کند .
۷۶ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۸:۰۲ مرد بله بله
۷۷ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۵۸ زن بله بله
۷۸ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۵۶ زن خیر خیر
۷۹ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۵۳ زن بله بله ساخت و آهنگ سازیشو دوست داشتم
۸۰ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۴۹ زن بله بله
۸۱ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۴۳ زن بله بله
۸۲ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۳۱ مرد بله بله این جمله که:  نکنه بمونم  زننده است
۸۳ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۲۹ زن خیر خیر
۸۴ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۲۴ زن خیر خیر
۸۵ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۷:۱۴ مرد بله بله
۸۶ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۶:۳۸ مرد خیر خیر
۸۷ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۶:۲۳ مرد خیر خیر آگهی تکراری با مضمون کم بود یک تخته فرش ،که در آگهی های دیگر هم ،همین شعار به کار برده شده است
۸۸ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۶:۰۱ زن خیر بله
۸۹ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۵:۲۸ مرد بله خیر سازنده اصلا به این موضوع که فرش محصولی مصرفی نیست و ویژگی های منحصر بفرد آن از جمله کیفیت و قیمت مورد توجه قرار می گیرد اصلا دقت نکرده است. صرفا مثل خرید پفک نمکی برخورد کرده!
۹۰ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۵:۰۱ زن خیر خیر با توجه به انیمیشنی بودن کار و شعر بودن گفتار متن، از حالت جدی خارج شده و بنابراین حس دلزدگی  یا ضدزن بودن را نمی رساند . البته طراحی کاراکترها و نوع نقاشی و رنگ هم کمک زیادی به کار می کند و کل کار را از حالت جدی خارج و به ظنز نزدیک می کند.
۹۱ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۴:۴۴ مرد بله خیر
۹۲ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۴:۳۹ زن بله بله با سلام…خیلی خوبه به مقوله مهم ازدواج پرداخته ولی اینکه اومده با کنایه هنر و قابلیت یه زنو در انجام کارهای خونه نشون داده  شیوه مناسبی برای تبلیغ نیست…یادمون باشه که در تصمیم خرید مخصوصا در مورد لوازم خونه خانوما تاثیرگذارترند و با توجه به رقابتی بودن فضا و تغییر نگرشها و دیدگاهها نسبت به قابلیتهای یک خانوم  تبلیغی موثر خواهد بود که به نقش امروزی زن در جامعه بپردازه نه به نقش قدیمی و سنتی  زن…
۹۳ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۴:۳۰ مرد بله بله بیاییم خودمان را جای یک خانم مجرد بگذاریم. با دیدن این آگهی چه پیامی در ذهن این خانم نقش می بندد؟ احتمالا این پیام که فرش پاتریس وسیله ای برای جلوگیری از ترشیده شدن و ازدواج کردن من است. انگار این خانم موجود بی ارزشی است که به واسطه قرار گرفتن در کنار فرش پاتریس عرج و منزلت پیدا می کند. گذشته از نگاه عوامانه، اگر از منظر روانشناسی تحلیلی که توسط کارل گوستاو یونگ پایه گذاری شد به تبلیغاتی از این دست بنگریم، این نوع تبلیغات بسیار مستعد فعال کردن کمپلکس های روانی در افراد هستند. کمپلکس روانی یک الگوی درون روانی است که به دلیل تجمع یک بار عاطفی حول یک موضوع خاص در روان فرد تشکیل شده است و بر اثر برخی محرکهای بیرونی می تواند فعال شود و کنترل رفتار و واکنش فرد را به گونه ای مخرب بدست بگیرد. کمپلکس ها را می توان به آبسه ها و جوشهای روانی تعبیر کرد. همانطور که ترکیدن یک آبسه یا جوش بر اثر یک ضربه درد جسمی قابل توجهی به او وارد می کند، فعال شدن یک کمپلکس بر اثر یک محرک بیرونی نیز باعث درد و رنج روان او می شود. مدرنیته آثار مخربی را برای جوامع امروزی از جمله جامعه ما به بار آورده است که یکی از آنها دشوارتر شدن شرایط ازدواج دختران شایسته است. دخترانی که علیرغم شایستگی هایی که دارند به هر دلیلی نتوانسته اند ازدواج کنند و این مساله در بسیاری از خانم های مجرد ایجاد یک نوع سرخوردگی و کمپلکس روانی کرده است به طوری که کوچکترین اشاره به این موضوع (مانند به کار بردن تعابیری مانند ترشیده شدن، روی دست خانواده باد کردن و …) از سوی دیگران می تواند باعث فعال شدن کمپلکس و بروز رفتار تهاجمی و خشمگین شدن فرد شود. در این آگهی تبلیغاتی به کرات از عباراتی مانند «نکنه بمونم» ، «رفت توی ایوون خودشو نشون داد» ، «یک تخته اش کمه» استفاده می شود که برای یک خانم مجرد بسیار برخورنده و آزاردهنده است. شاید اگر این تبلیغ حدود سی سال پیش و زمانی که هنوز مطابق با ارزشهای جامعه پدرسالار و سنتی زندگی می کردیم پخش می شد تا این اندازه برخورنده و آزاردهنده نبود، اما در جامعه و شرایط امروزی بکار بردن چنین درونمایه ای برای فروش محصولات تجاری کاری غیرحرفه ای و خطرناک محسوب می شود. توصیه بنده این است که سازندگان این تبلیغ و صاحبان این نشان تجاری در تصمیم خود تجدیدنظر کنند و سراغ موضوعات دیگری بروند که در جامعه امروز کمتر حساسیت زا است و به عزت نفس زنان جامعه آسیب نمی زند و آنها را بر اساس معیارهای جامعه مصرف گرا ارزشیابی و قضاوت نمی کند. ارادتمند سید ساجد متولیان کارشناس بازاریابی شرکت کارگزاری آگاه sajed.motevallian@gmail.com http://individuation.blogsky.com پی نوشت: در خصوص آشنایی با مفهوم کمپلکس روانی (عقده) می توانید به کتاب یونگ شناسی کاربردی از نشر بنیاد فرهنگ زندگی مراجعه کنید.
۹۴ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۴:۲۵ مرد خیر خیر به هر حال احتمال دلزدگي هست، ولي با توجه به اينكه از فضاي گذشته و سنتي استفاده شده و زندگي امروزي را نشان نمي دهد، احتمالش پايين ست، اين حقيقتي از زندگي گذشته است وحتي در بسياري از شهرها امروزه نيز بدين صورت است. به هرحال ايده ي مناسبي نيست ومي شد از زواياي ديگري به آن پرداخت.
۹۵ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۴:۰۳ مرد خیر خیر
۹۶ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۳:۳۶ مرد خیر خیر
۹۷ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۲:۴۷ مرد خیر خیر
۹۸ ۵/۲۴/۲۰۱۶ ۲:۴۳ مرد بله بله
۹۹ ۵/۲۳/۲۰۱۶ ۲۰:۱۹ مرد خیر خیر
۱۰۰ ۵/۲۳/۲۰۱۶ ۲۰:۰۴ زن خیر خیر جهاز دادن به نو عروس از سنت هاى ما ايرانيان است كه در داستان اين آهگي تبليغاتي از آن استفاده شده
۱۰۱ ۵/۲۳/۲۰۱۶ ۱۱:۵۵ مرد بله
۱۰۲ ۵/۲۳/۲۰۱۶ ۱۱:۴۷ خیر
۱۰۳ ۵/۲۳/۲۰۱۶ ۱۱:۰۷ بله

روزنامه دنیای اقتصاد: تهدید یا فرصت برای شرکت‏ های ایرانی

سارا میرزایی
دکترای کسب و کار با گرایش بازاریابی
پس از برجام و سالیان انتظار که بالاخره ارتباط ایران با دنیا در فضای سیاسی و اقتصادی چه خواهد شد. نظرات بسیاری مطرح شده است برخی این شرایط را برای ایران فرصت و برخی تهدید می‏دانند.آن‏چه که همه اتفاق نظر دارند جذابیت بازار ایران در دنیا برای شرکت‏ها و برندهای بین‏المللی است. جمعیت جوان قابل توجه و جمعیت بالغ بر ۸۰ میلیونی این بازار را بازاری جذاب با قابلیت سرمایه‏گذاری می‏داند.تمایل ایرانیان به استفاده از کالاهای خارجی در برخی طبقات کالایی همچون محصولات غذایی، بهداشتی آرایشی، پوشاک و حوزه‏های تکنولوژی نگرانی جدی را در میان شرکت‏های ایرانی ایجاد کرده است.

طی سنوات اخیر فضای رقابتی بین شرکت‏های ایرانی تغییر کرده است اما بجای تمرکز بر شناخت نیاز مصرف‏کننده و ایجاد جایگاه صحیح برند و یا تقویت جایگاه ایجاد شده فقط در دام سیستم خرده‏فروشان قرارگرفته اند و مصرف کننده به‏نوعی رها شده و اهمیت توجه به برند از اولویت اول به اولویت‏های بعدی رفته، اکنون برندهای بین‏المللی با زیرساخت‏های قوی و تجربه‏های چندین ساله وارد بازار خواهند شد و این موضوع مثلا در صنعت شوینده و بهداشتی و آرایشی بسیار مشهود بوده است که برندهای خارجی چطور در کوتاه مدت سهم قابل توجهی را از تولید‏کنندگان ایرانی گرفته‏اند. آنچه که آنها دریافته‏اند این است که بقا یا فنای برندها در دست شرکت‏ها نیست بلکه در دست مشتریان است پس همواره به‏دنبال راه‏های خاص جهت نفوذ بهتر در قلب مشتریان هستند. امید است با درایت و جدیت هرچه سریع‏تر شرکت‏های ایرانی به این اهم توجه و بازنگری در ساختار برندسازی خود نمایند و در شرایط کوتاه مدت شاید بهترین سناریو مشارکت با شرکت‏های خارجی به‏جای رودررویی و رقابت با آنها باشد زیرا بدین روش دانش و تکنولوژی آنها منتقل می‏شود و در نهایت به رشد صنعت و کشور و ارائه محصولات بهتر به مصرف‏کننده ایرانی منجر خواهد شد.

مصاحبه فرصت امروز با دکتر سارا میرزایی: من و این همه بانک؟!

برند و برندسازی مقوله‌ای است که این روزها نگاه جدی‌تری به آن می‌شود، حتی در شرایطی که یک جایگاه خوب برای یک برند تدوین شده است. یکی از مسائل مهم و تاثیر‌گذار در استراتژی‌های ارتباطی برند است، زیرا دقیقا نقطه ارتباط برند با مخاطبان در این مرحله می‌باشد. بسته به پیغامی که قرار است به مخاطب منتقل شود که بعضا پیغام در قالب ژانر کاربردی یا احساسی ایده‌پردازی می‌گردد. الفبای انتقال پیغام، مشخص کردن مخاطب هدف و سپس استراتژی خلاقیت و ایده‌پردازی و سپس استراتژی رسانه می‌باشد یعنی چه پیغامی را برای چه گروه هدفی از طریق چه رسانه‌هایی می‌خواهیم منتقل کنیم. امروزه در کشورهای توسعه‌یافته آژانس‌های تبلیغاتی همواره در حال آموزش تیم‌هایی متشکل از گروه خلاقیت و ایده‌پردازی به‌صورت حرفه‌ای هستند.

متاسفانه در کشور‌های جهان سوم و رو به توسعه بیشتر آژانس‌های تبلیغاتی نقش آژانس رسانه را دارند و خلاقیت تبدیل به مسئله‌ای مهم در این مجموعه‌ها شده است. رویکرد کنونی تبلیغات در ایران متمرکز بر درآمد‌زایی است و کمتر به موضوع خلاقیت و همسویی طرح و ذائقه مخاطبان می‌پردازد. به‌عنوان کسی که بیش از ۲۰ سال در حوزه بازاریابی و تبلیغات فعالیت دارم واقعا زمانی که بیلبورد بانک پارسیان و پست‌بانک را دیدم به این فکر کردم که تبلیغات ایران به چه سمتی می‌رود، انتخاب آژانس‌های تبلیغاتی بر چه اساسی است؟

هدف از یک تبلیغ در سازمان چطور تعیین می‌شود؟ ‌از تیم خلاقیت چه می‌خواهیم و زمانی که ایده‌ای را دریافت می‌کنیم چه کسانی آن را تایید می‌کنند؟ آیا هیچ شرکت یا کسب‌و‌کار ایرانی برنامه پایش تبلیغات را دارد؟ آیا هیچ‌وقت شده است که بعد از یک کمپین نظرسنجی شود و نظرات مردم را بسنجیم و افزایش فروش یا ارتقای برند یا هدفی که از آن تبلیغ داشته‌ایم را با نتیجه به‌دست آمده بسنجیم؟ در شرایط رکود اقتصادی و چالش‌های پولی و مالی مهم‌ترین رسالت بانک‌ها ارائه خدمات متمایز در جهت توسعه و رشد برند و ایجاد برنامه‌های وفادارسازی در مشتریان است. در کشور ما ارائه خدمات مشابه در بانک‌ها تبدیل به یک امر بدیهی شده است.

از آنجایی که سیستم خدمات الکترونیک و بانکداری نوین در دنیای ارتباطی امروز نقش مهمی را ایفا می‌کند، بانک‌ها نیز همسو با سایر موسسات خدماتی در تلاش هستند پیام خویش را با تبلیغات گسترده به مخاطبان و مشتریان خویش انتقال دهند. البته باید در نظر داشت ایجاد زیرساخت الکترونیکی قوی از ارکان موثر در سیستم جذب مشتریان در حوزه بانکی می‌باشد. این مقاله با هدف بررسی ابعاد تبلیغات اخیر بانک‌ها (پارسیان و پست بانک) در خصوص ارائه خدمات غیر‌حضوری نگاشته شده است.

اخیرا طرحی از بانک پارسیان با عبارت «برای اینکه به بانک بروید بهتر است به بانک نروید» در یک صفحه با پس‌زمینه ساده و زرشکی در بیلبوردهای مختلف اکران شده است. صرف نظر از نوع و انتخاب رنگ و مکان اکران، چند نکته حایز اهمیت می‌باشد که مختصرا به آنها اشاره می‌گردد:

۱-‌ ظاهر این پیام منطبق بر شرایط جوی و روزهای آلودگی هوا اکران شده است (طبق نظر مدیران این مجموعه) در متن و طرح این پیام اشاره به این موضوع نشده است و البته به نظر می‌رسد پرداختن به موضوع شرایط جوی در رسالت بانک‌ها نمی‌باشد.

۲-‌ در صورتی که تمرکز بر ارائه خدمات غیر‌حضوری و خدمات متمایز این بانک می‌باشد، می‌توان از جملات انگیزشی نظیر مهم جلوه دادن ارزش زمان و پرداختن به ورزش و تفریحات به جای اتلاف زمان در باجه‌های بانکی مانور داد.

۳-‌ اگر هم به‌عنوان مسئولیت اجتماعی می‌خواهیم از بحث آلودگی هوا استفاده نماییم خیلی پیغام‌های بهتر و موثرتری را می‌توانستیم استفاده نماییم. این شعار واقعا در بیشتر عموم به‌عنوان یک جوک استفاده شده است، آیا چیزی جز تخریب برند بانک پارسیان است و چه چیزی را در اذهان مشتریان این بانک ایجاد می‌کند؟

و اما پست بانک

ماهیت شکل‌گیری پست بانک ابتدا ارائه خدمات به مراکز کوچک و شهرها و روستاهای مختلف با جمعیت محدود بوده است، چرا که به دلیل هزینه هنگفت تاسیس یک شعبه ایجاد دفاتر خدمات ارتباطی مقرون به صرفه‌تر است. طی سال‌های اخیر شعبات پست‌بانک در شهرهای بزرگ نیز افتتاح شد و شکل ارائه خدمات نیز تغییر یافته و گسترده‌تر شد. مخاطبان این بانک بیشتر شرکت‌های زیرگروه پست و کارمندان پست و بعضا برخی کسب‌و‌کارهای دیگر می‌باشند که از نزدیکی جغرافیایی شعب پست‌بانک به دفاتر یا کارخانجات خود بهره‌مند می‌شدند.

طرح تبلیغاتی که اخیرا این بانک اکران کرده است استفاده از یک کاراکتر کارتونی است. بر این اساس ایجاد چنین کاراکتری خود جای سوال دارد! شعاری که برای ایجاد انتقال رسالت این تبلیغ به مخاطب استفاده شده است «من و پست بانک همین الان یهویی» می‌باشد. واقعا هدف از این تبلیغ القای چه پیغامی است؟ آیا پست بانک شخصیت خاصی است که افراد باید عکس سلفی خاطره‌انگیز با آن داشته باشند؟ آیا مرکز دیدنی خاصی است که همه باید از دیدن آن و عکس‌های سلفی خوشحال شوند؟ آیا خدمات خاصی قرار است از این بانک دریافت کنیم و صدها آیا دیگر که در این تبلیغ گنگ مانده است.

با توجه به هزینه‌های بسیار بالای اجاره بیلبورد و پخش تیزرهای تلویزیونی نیاز به نهاد یا موسسه یا آژانسی که بتواند این رسالت خطیر را در انتقال پیام هوشمند به مخاطب و بیننده القا کند خالی است. خلاقیت و ایده‌پردازی مهم‌ترین قسمت تبلیغات است و دقیقا قسمتی که سفارش‌دهنده و سفارش‌گیرنده‌‌ها کمترین بها را به آن می‌دهند، هزینه‌های هنگفت صرف اجاره و خرید رسانه‌ها می‌شود اما وقت و هزینه لازم را برای ایده نمی‌پردازند.

با نظر به اینکه جملات زیادی از بزرگان در خصوص تبلیغات مفید درراستای شناساندن برند و اهمیت این موضوع بیان شده است، اما به نظر می‌رسد تبلیغات اگر با ایده و فکر صحیح و در مسیر درست پایه‌ریزی نشده باشد، می‌تواند اثرات سوئی نیز در برداشته باشد. در پایان امید آن است روزی شاهد پرداختن به اهمیت خلاقیت و ایده‌پردازی به‌عنوان موثر‌ترین رکن تبلیغات باشیم.

نگاهی به تبلیغات محیطی متفاوت شرکت کاله

با برداشتن ممنوعیت استفاده از چهره‌های مشهور در تبلیغات، برندها دوباره سعی ‌کرده‌اند به شکل‌های مختلف از این شیوه‌ استفاده کنند. شرکت لبنی کاله نیز این روزها از چهره بهداد سلیمی، وزنه بردار صاحبنام کشورمان در بیلبوردهایش استفاده کرده است. کاله در رسانه‌های مختلف عنوان کرده که قصد دارد از بهداد سلیمی حمایت مالی کند تا این ورزشکار با خیال راحت برای مسابقات المپیک آماده شود. دراین راستا بهداد سلیمی به‌عنوان کارمند افتخاری کاله نیز منصوب شده است.

۳۶۷۸۶۷۹۰۰-۷۸

به نظر کاله با این کار دو اقدام حامی‌گری و تبلیغات با استفاده از چهره‌های مشهور را با هم ترکیب کرده‌است. برای بررسی درستی یا نادرستی اقدام کاله به سراغ دکتر سارا میرزایی، مشاور بازاریابی و تبلیغات و سامان کاشی، کارشناس ارشد بازاریابی و تبلیغات رفته‌ایم. «فرصت امروز» برای دریافت پاسخ‌های شرکت لبنی کاله به سراغ روابط عمومی این شرکت نیز رفت که به دلیل بوروکراسی شدید، پاسخی دریافت نکرد.

انتخاب چهره‌ بدون برنامه‌ریزی

دکتر سارا میرزایی درباره اقدام اخیر کاله می‌گوید: ایران در چند سال اخیر درگیر بحران اقتصادی بوده و شرکت‌هایی که در این میان مقاومت و کارآفرینی کرده‌اند، قابل قدردانی هستند. چنین برندهایی مانند کاله باید علاوه بر رشد به شیوه‌‌های به‌کارگیری تبلیغات‌شان نیز نگاهی حرفه‌ای‌تر و دقیق‌تر داشته باشند. کاله سابقه حمایت از ورزش‌های والیبال و بسکتبال را دارد. این برند مدتی به پیروی از شرکت مهرام به سراغ اسپانسری ورزش بسکتبال رفت. مهرام سابقه طولانی در حمایت از این ورزش داشته و تیمش نیز چندین بار مدال کسب‌ کرده ‌است. اما کاله از عملکرد رقیبش در حالی پیروی کرده که نه‌تنها محبوبیتی برایش به همراه نداشته بلکه مخاطبان نیز به دلیل مشاهده نکردن موفقیت چندانی از تیم کاله نسبت به آن بی‌تفاوت شده‌اند.

با این توصیفات کاله تصمیم گرفته باز هم بدون برنامه‌ریزی به سراغ استفاده از چهره ورزشی دیگری برود؛ چهره‌ای که این روزها مشتریان روی بیلبوردهای کاله در سطح شهر مشاهده می‌کنند، بهداد سلیمی، قهرمان وزنه‌برداری است. چهره‌ای که این روزها انگار در قالب کارمند افتخاری شرکت لبنی کاله آمل به آن ملحق شده است. حال سوال مهم این است، کاله محصول انرژی زایی تولید کرده و می‌خواهد نشان دهد که مشتریان با خوردنش به مانند بهداد سلیمی می‌شوند؟

میرزایی می‌گوید: طبق تحقیقاتی که در این زمینه داشتم، متوجه شدم که تفاوت‌های جدی میان استفاده از شخصیت‌های مشهور در تبلیغات داخلی و تبلیغات خارج از کشور وجود دارد. همان‌طور که می‌دانید، چندسالی بود که وزارت ارشاد ممنوعیت استفاده از چهره‌های مشهور را در تبلیغات برای برندها در قالب قانونی تدوین کرده‌بود؛ ممنوعیتی که چندوقتی است، برداشته شده و برندها امکان استفاده از مشاهیر را دوباره به‌دست آورده‌اند. به هرحال فرقی نمی‌کند چه قبل از این ممنوعیت و چه پس از آن؛ برندهای ایرانی دقت چندانی برای به‌کارگیری این شیوه تبلیغاتی نمی‌کنند. آنها معمولا به این نکته توجه نمی‌کنند که هویت برندشان باید حتما با شخصیت مشهور متناسب باشد. برندها باید بدانند که استفاده از این شیوه تبلیغاتی ریسک بسیار بالایی دارد.

شاید بهتراست بگوییم مانند حرکت روی لبه تیغ است چون گاهی ممکن است استفاده از یک چهره مشهور باعث رشد و ارتقای برند و گاهی نابودی و عقبگرد برند در بازار شود. اگر شرکت‌ها با آگاهی کافی و نگاه علمی به سراغ این شیوه نروند و شخصیتی را انتخاب کنند که به جایگاه‌سازی برندشان در بازار کمک ‌نکند، مطمئن باشند با دست خودشان برندشان را نابود کرده‌اند. معمولا برندها از این شیوه به سه منظور استفاده می‌کنند؛ یک: قصد دارند، جایگاه برندشان دربازار تقویت شود. دو: محصول تازه‌ای را به بازار داده‌اند سه: جایگاه برندشان در بازار کمرنگ شده و آنها از این شیوه تبلیغاتی مانند یک اهرم استفاده می‌کنند تا برندشان ارتقا پیدا کند.

به هرحال از زمانی که نخستین کشور یعنی هند از این شیوه استفاده کرده، تغییراتی اساسی در جهت به‌کارگیری شخصیت‌ها در تبلیغات رخ داده است. برندهای مشهوری مانند نایک و آدیداس از آن دسته‌ برندهایی هستند که دائم از این شیوه بهره‌برداری می‌کنند و روزبه روز فروش‌شان را افزایش می‌دهند. مایکل جردن برای نایک و دیوید بکام برای آدیداس مانند یک ابزار در جهت تقویت و رشد این دو برند عمل کرده‌اند.

طرحی که باید رمزگشایی شود

این مشاور تبلیغاتی درباره طرح تبلیغاتی کاله می‌گوید: این طرح برای مخاطب رمزگشایی نشده و گنگ است. کاله باید این موضوع را در نظر بگیرد که هنوز با این همه محصول نتوانسته جایگاهی برای برندش در اذهان ایرانیان ایجاد کند. این برند حتی هنوز نتوانسته شعاری برای برندش تعریف کند که به یادآوری نامش در نزد مخاطبان کمک کند. در واقع مخاطبان، کاله را فقط به‌عنوان برندی می‌شناسند که تنوعی از محصولات دارد. نمی‌دانم واقعا هدف کاله چه بوده و قرار است با تصویر سلیمی و برند کاله مردم چه پیامی را از این تبلیغ بگیرند. این موارد خطاهایی است که به شکل غیرحرفه‌ای از طرف یک برند اتفاق افتاده است. به شخصه وقتی بیلبورد کاله را دیدم می‌خواستم به شرکت زنگ بزنم و درباره آن پرس وجو کنم. چون دقیقا مشخص نیست که در این آگهی قرار است کاله بهداد سلیمی را بزرگ کند یا اینکه سلیمی درحال بزرگ کردن کاله است. علاوه بر برندها شخصیت‌های مشهور نیز باید هوشمندانه تصمیم به انتخاب برند برای تبلیغات بگیرند. به هرحال آنها نیز زحمت کشیده‌اند و تصویری را برای خود میان مردم ایجاد کرده‌اند. به نظرم اگر بهداد سلیمی دقت نکند، امکان دارد جایگاه خودش را در جامعه خراب کند. چون شاید مخاطبان عنوان کنند بهداد سلیمی از کاله پولی گرفته و عکسش را کنار لوگو‌ی این برند زده و رفته است.

میرزایی می‌گوید: براین اساس اگر کاله می‌خواهد از بهداد سلیمی در کنار برندش استفاده کند، باید راهکاری بیابد تا این شخصیت را به خودش مرتبط کند. برای مثال کاله می‌تواند از چهره ‌بهداد سلیمی در جهت مسئولیت اجتماعی‌اش استفاده کند. در این زمینه کاله می‌توانست عنوان کند که می‌خواهد از بهداد سلیمی به منظور استعدادیابی بهره‌برداری کند یعنی مدرسه‌ای در حوزه ورزشی تاسیس و از مخاطبانش دعوت می‌کرد که کودکان‌شان را برای تعلیم به آن‌جا بیاورند. تصور کنید کاله ۱۰ یا ۱۰۰ ورزشکار مانند بهداد سلیمی تحویل جامعه دهد یعنی مخاطبان حس کنند که این برند به ورزش و قهرمان‌پروری در جامعه اهمیت می‌دهد. برندها باید براساس یک کمپین منسجم و هدفمند از این شیوه تبلیغاتی استفاده کنند یعنی با یک بیلبورد نمی‌توانند به نتیجه برسند. درحقیقت باید بیلبورد، سایت، رویداد و. . . در کنار هم باشند تا پیام اصلی به مخاطب برسد. علاوه بر این موارد، باید بگویم اگر کاله یک افتخار ملی ایجاد کرده بود و در این راستا از بهداد سلیمی استفاده می‌کرد شاید می‌شد ارتباطی میان این دو پیدا کرد ولی کاله چه افتخار ملی کسب کرده‌است؟ کاله باید شیوه استفاده برندهای دیگر را نیز در نظر بگیرد،

به هرحال دلسوزانه می‌گویم شرکت‌ها معمولا این نکات پراهمیت را در نظر نمی‌گیرندکه استفاده از یک چهره مشهور باید با برنامه‌ریزی و متناسب با جایگاه برند باشد. به نظرم به‌جز برند ایکات که سالیان گذشته از گلزار و شرکت نوین چرم که از بهرام رادان استفاده کرده‌اند مابقی شرکت‌ها مانند واتا و بانک ملت با استفاده از حسین رضازاده، اجنرال با استفاده از جمشید مشایخی و علی کریمی مسیر را به خطا رفته‌اند. به هرحال ایکات و نوین چرم در حوزه پوشاک فعالیت می‌کنند و استفاده از چهره‌های جوان‌پسند و خوش‌‌پوش به جایگاه برندشان کمک کرده است.

ظرافت‌های حامی‌گری

سامان کاشی درباره مبحث حامی‌گری برندها می‌گوید: تبلیغات، سخن پراکنی، بسته‌بندی، روابط عمومی، برگزاری رویدادها و حامی‌گری از ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی هستند. در واقع ما با علمی سر و کار داریم که زیر شاخه هایش کاملا به یکدیگر وابسته هستند. علمی که خروجی‌اش باید به برند‌سازی و بالطبع درآمدزایی برای سازمان موردنظر بینجامد. برگزاری رویدادها و حامی‌گری از ابزارهای مهم بازاریابی و مستقل از روابط عمومی به‌شمار می‌روند. شرکت‌ها و سازمان‌ها از این دو ابزار برای خرید بیشتر مشتریان و سخن پراکنی درباره برندشان بهره می‌برند. بنابراین برگزاری رویدادها و حامی‌گری ابزاری برای رسیدن به سخن پراکنی است. در سال‌های اخیر حامی‌گری شکل‌ها و ظرافت‌های بسیار زیادی به خود گرفته است که متاسفانه شرکت‌های ایرانی از درک این ظرافت‌ها عاجزند و چشم بسته از این دو ابزار استفاده می‌کنند که حاصلش تنها به هدر رفتن سرمایه خویش است.

پدر علم برندینگ، (دیوید آکر) در کتاب رهبری برند(Brand Leadership) به شش مورد اشاره می‌کند که اگر یک حامی‌گری این شش مورد را شامل شود، به ایجاد یا تقویت یک برند کمک می‌کند؛ یک: کل سازمان باید به‌صورت کاملا منسجم عمل کنند تا واقعه حامی‌گری به خوبی اتفاق بیفتد. دو: باید دقت داشت که مشتری در این واقعه در معرض تجربیات جدید قرار بگیرد. سه: شرکت‌ها می‌توانند از این وقایع برای به نمایش گذاشتن محصولات جدید خود استفاده بکنند. چهار: حامی‌گری باید بتواند مشتریان بازار هدف را در معرض برند (Brand Exposure) قرار دهد. پنج: حامی‌گری باید از ویژگی انتقال معنای حداکثری در ذهن مخاطب موردنظر برند برخوردار باشد. شش: یک شرکت، فقط وقتی حامی واقعی یک رویداد تلقی خواهد شد که به واقع بخشی از آن رویداد شده باشد. این‌ها اصول کاملا علمی و استراتژیکی است که یک شرکت را مجاب می‌کند آیا از این دو ابزار استفاده کند یا خیر؟

پیروی کردن بی‌قاعده

این کارشناس درباره اقدام اخیر کاله می‌گوید: از ابتدای تاسیس کاله تا به امروز ما شاهد برگزاری رویداد و حامی‌گری موفقیت‌آمیز از سوی این شرکت نبودیم. آنچه از اقدامات این برند به مخاطب منتقل می‌شود پیروی کردن از دیگر رقبا و سازمان‌ها بوده است. فرآورده‌های غذایی «مهرام» حامی تیم بسکتبال بوده؛ این شرکت نیز همین کار را کرد. «بانک سامان» برای تیم والیبال کمپینی جهت توجه عموم برگزار کرد.در خاطر دارم تا چند بازی، خبری از هیچ شرکتی نبود، وقتی بازی‌ها گل کرد این شرکت زیرنویس پخش بازی والیبال را با این کلمات رفت: برای شادی مردم ایران: کاله برند چهل و هشتم در صنعت غذا! حال اینکه براساس کدام منبع؟ کدام رتبه‌بندی؟ این متن چه ربطی به بازی والیبال دارد؟ مجموعه اقدامات این سال‌ها و اقدام اخیر نشان می‌دهد به‌رغم در اختیار داشتن گروهی از کارشناسان و نیروی‌های انسانی خبره، همانند بسیاری از شرکت‌های دیگر، تصمیمات تبلیغات از دفتر مدیرعامل یا هیات‌مدیره بیرون می‌آید. چرا که آنچه ما شاهد هستیم رنگ و بویی از المان‌های کارشناسی و تفکر ندارد. کاله عنوان کرده، حامی‌گری از سلیمی براساس مسئولیت‌های اجتماعی این شرکت است. اینکه می‌گویم شرکت‌های ایرانی بی‌دانش وارد این حیطه می‌شوند بدین خاطر است. وقتی برند «نایک» حامی «تایگر وودز» بهترین بازیکن گلف می‌شود هدفش تنها این نیست که برند «نایک» را تبلیغ کند؛ در واقع می‌خواهد این مفهوم را منتقل کند که عملکرد ورزشی عالی «تایگر وودز» به دلیل استفاده از محصولات «نایک» است. پس بنابراین حامی‌گری چیزی فراتر از ایجاد آگاهی است. یعنی با انتخاب درست به‌راحتی می‌توان تصویر برند را در ذهن مخاطبان ایجاد کرد.

حامی‌گری شرکت «سیکو» از المپیک حامل پیام است. رویدادی که صدم ثانیه آن اهمیت دارد و این با محصولات «سیکو» همخوانی دارد. وقتی آمار رسمی از فقر غذایی ۸۰۰هزار کودک زیر۶ سال در ایران خبر می‌دهد تمام جهان برای یک شرکت تولید‌کننده مواد‌غذایی متمول با ناوگان پخش عظیم و قابل توجه، توزیع دو وعده شیر ۳۰۰ میل در هفته به این کودکان را یک مسئولیت اجتماعی قابل ستایش و احترام می‌دانند و صرفا تصمیماتی کاملا سلیقه‌ای، بدون استراتژی و نداشتن هیچ قرابتی با ذات کسب‌و‌کار این شرکت مثل اقدام اخیر، فعالیتی است همانند اقدامات سابق این شرکت در پیروی کردن از دیگر رقبا.

تبلیغی دوپهلو که شغلی پیچیده را ساده جلوه می‌دهد

از شکل‌گیری یک ایده تبلیغاتی تا اجرا و نمایش آن در معرض عموم، فاصله زیادی وجود دارد. بسیاری معتقدند، در صنعت تبلیغات ایران ایده‌های خلاقانه کم نیست، ایده‌هایی که امکان اجرایی شدن آنها به خاطر وجود مشکلات مختلف امکان‌پذیر نیست. همین موضوع باعث شده وقتی با آگهی‌های مختلف روبه‌رو می‌شویم، سوالات بسیاری در ذهن‌مان شکل می‌گیرد، سوالاتی مانند اینکه هدف از اکران و اجرای کمپین یا آگهی تبلیغاتی چه بوده است. به هرحال چنین مواردی باعث ایجاد قضاوت‌های مختلفی در مورد آگهی‌های تبلیغاتی خواهد شد. قضاوت‌هایی که به نظر باید توسط طراحان آگهی‌ها پاسخ داده شود.

صفحه مدیریت تبلیغات «فرصت امروز» در تاریخ هجدهم خرداد ۹۴ به بررسی و نقد آگهی محیطی شرکت طرفه‌نگار برای برند هلو پرداخت؛ نقدی که در آن کارشناسان سوالات مختلفی را درباره آگهی مورد نظر مطرح کردند. براین اساس این شرکت تصمیم به پاسخ‌گویی به سوالات مطرح شده توسط کارشناسان را گرفت. در ادامه دکتر سارا میرزایی، کارشناس بازاریابی و تبلیغات و ایده‌پرداز این آگهی از جانب شرکت طرفه‌نگار ابهامات پیش آمده را پاسخ می‌دهد.

***

ایده اصلی این آگهی چیست؟ آیا هدف و کانسپت اصلی با این شیوه اجرا تحقق پیدا کرده است؟

نرم‌افزار هلو جایگاهی را که باید در بازار داشته باشد، به خود اختصاص داده و از هر فردی وقتی درباره مباحث حسابداری سوال می‌کنید، فورا نام این نرم‌افزار را به یاد می‌آورد. سال گذشته فضایی ایجاد شده بود که باید به مشتریان، مزیت رقابتی هلو را گوشزد می‌کردیم. چون رقبا در بازار شروع به اجرای تبلیغات گسترده‌ای کرده بودند. هلو برای بیش از ۱۶۰ شغل مختلف نرم‌افزار دارد. این موضوع مزیت رقابتی خوبی است که شاید مابقی رقبای این برند در بازار نداشته باشند. درنتیجه کمپینی با شعار «شما چه‌کاره‌اید؟» و با هدف برندینگ برای برند هلو طرح‌ریزی شد.

۴۵۵۷۴۸۶۵

شعار سال گذشته این شرکت به شعار کمپین امسال این برند یعنی «حسابداری به راحتی هلو» تغییر کرده است. علت اصلی اکران کمپین امسال برند هلو، تاکیدی است که دولت روی مکانیزه کردن اصناف کرده‌است. دولت، هدف مهمی را چندسالی است دنبال می‌کند، هدفی که هلو می‌خواست برای تحقق آن نقش مهمی ایفا کند؛مکانیزه کردن کسب‌وکار که مساوی است با استفاده از نرم‌افزارهای حسابداری؛ نرم‌افزارهایی که بسیاری از مشتریان برای استفاده از آنها وحشت دارند. در واقع اکثر افراد حسابداری را به‌عنوان شغلی پیچیده و مشکل نگاه می‌کنند، نگاهی که هلو در این کمپین تلاش کرد، تغییرش دهد. پس با این محوریت می‌خواستیم در این آگهی نشان دهیم، کار حسابداری می‌تواند راحت باشد. در نتیجه شعار و المان‌های مختلف این آگهی را براساس این هدف طرح‌ریزی کردیم. در این آگهی المان مبل و کلمه هلو برای القای حس راحتی استفاده شده است. به‌طور کلی می‌خواستیم از راحتی بارمعنایی کلمه هلو به هدف‌مان که نشان دادن عملکرد آسان نرم‌افزار این شرکت است برسیم. البته کلمه هلو در شعار دوپهلو استفاده شده یعنی هم نشان از نام برند و هم نشان از بارمعنایی خود کلمه هلو دارد.

برای نشان دادن سمبل راحتی نیز سراغ المان مبل راحتی رفتیم. مبلی که معمولا افراد با نشستن روی آن احساس راحتی می‌کنند. در پاسخ به بخش دوم سوال شما باید بگویم: تاثیرگذاری یک کمپین روی مخاطبان را باید براساس افزایش میزان فروش آن کالا سنجید. درحال حاضر این شرکت در فصل پرفروش خود به سر می‌برد و مشاهدات و آمارها نشان می‌دهد که این آگهی فروش را چندین برابر کرده است، درنتیجه با اینکه هدف‌مان در این کمپین افزایش فروش نبود، ولی به هرحال روی آن نیز تاثیرگذاشته است.

برخی از کارشناسان تبلیغات به نحوه اجرای این آگهی اشکالاتی را وارد کرده‌اند، پاسخ شما دراین باره چیست؟ 

در ایران همیشه برای اجرای آگهی با مشکلاتی روبه‌رو هستیم، برای مثال حضور گرافیست‌ها در صنعت تبلیغات داخلی یکی از مشکلاتی است که باید حل شود. حوزه کاری گرافیست‌ها با تبلیغات متفاوت است. در تمامی کشورهای پیشرفته، گرافیست‌هایی که قرار است وارد حوزه تبلیغات شوند، دوره‌های تخصصی را می‌گذرانند. اتفاقی که در کشور ما نمی‌افتد و گرافیست‌ها بدون هیچ تخصصی وارد تبلیغات می‌شوند و نمی‌توانند ایده خلاقانه مشاوران تبلیغاتی را به مرحله اجرا برسانند. گرافیست تبلیغاتی باید بتواند، ایده را در ابعاد بزرگ طراحی و اجرا کند. به هرحال همان‌طور که می‌دانید بخشی از اجرا‌ی ایده‌های تبلیغاتی به سلیقه طراح و ایده‌پرداز برمی‌گردد و شاید برخی از کارشناسان تبلیغات این سلیقه را بپسندند و مابقی نسبت به آن عکس‌العمل مثبتی از خود نشان ندهند. علاوه براین، ایده ابتدایی طرح تبلیغاتی نرم‌افزار هلو با تغییراتی به شکل‌ و شمایلی درآمده که مخاطبان آن؛ در رسانه محیطی شرکت طرفه‌نگار مشاهده کردند.

۴۶۸۶۵۸۵۸۹۷۶۹۷۶

برای شروع درنظر داشتیم، المان مبلی که در آگهی استفاده شده کل طرح را بپوشاند و به‌صورت حجمی در بیلبورد طراحی شود. در واقع به نوعی مبل کل طرح را بپوشاند و اطلاعات پیرامون آگهی مانند شعار و تگ‌لاین، پایین طرح مبل قرار بگیرند. ایده اولیه آگهی به خاطر هزینه بالای آن اجرایی نشد. متاسفانه در کشور ما هزینه رسانه‌های تبلیغاتی آن قدر بالاست که شرکت‌ها دیگر تمایلی به اجرای یک ایده پرخرج ندارد. چون گاهی شرکت‌های تبلیغاتی بودجه‌های کلانی را از سفارش‌دهندگان آگهی‌ها بابت اجرای رسانه‌های تبلیغاتی دریافت می‌کنند و آنها دیگر توان پرداخت هزینه ساخت و طراحی آگهی را ندارند، این موضوع باعث می‌شود ایده‌های خلاقانه وقتی به اجرا می‌رسند، ضعیف شوند و دیگر خاصیت اصلی خود را از دست بدهند.

به نظر این آگهی نیز با مشکل بسیاری از آگهی‌های محیطی روبه‌رو شده است، یعنی شرکت خواسته از تمام فضای بیلبورد برای انتقال پیام استفاده کند و اجازه نفس کشیدن به پیام‌های مختلف را نداده است، نظرتان دراین باره چیست؟ 

اگرمنظورتان، آوردن نام شرکت پشتیبانی در قسمت پایین طرح است. باید بگویم شرکت پشتیبانی وابسته به طرفه‌نگار؛ با نام هلوبان به معنای نگه‌دارنده و حامی است. مخاطبان هلو‌بان، به‌صورت عام نیستند و جامعه هدف کاملا مشخصی دارد، یعنی کاربران هلو درنهایت مشتریان هلوبان خواهند شد. مهم‌ترین نکته در این تبلیغ هدف قرار دادن طیف گسترده‌ای از کاربرانی است که درنهایت جهت تمدید خدمات به هلو‌بان روی خواهند آورد. براین اساس هلوبان به خاطر وسعت در حال حاضر مستقل فعالیت می‌کند. شرکتی که فعالیت و حضورش در تبلیغات جدا از شرکت مادر است.

در نتیجه نیازی ندیدیم که فضای بیشتری از بیلبورد را به نام این شرکت اختصاص دهیم. همان‌طور که می‌دانید شرکت‌های پشتیبانی به خاطر اطلاعات خوبی که از مشتریان بالفعل خود دارند، نیازی به این ندارند که تبلیغات حجیمی مانند تبلیغات محیطی کنند، آنها مستقیما با مشتریان ارتباط برقرار می‌کنند. پس به نظرم برای چنین شرکت‌هایی تبلیغات پیامکی و ایمیلی بهتر جواب خواهد داد. به‌طورکلی با آوردن نام شرکت پشتیبانی فقط می‌خواستیم به مشتریان خدمات جانبی شرکت طرفه‌نگار را یادآوری کنیم.

تگ‌لاین‌ برند هلو و شعار تبلیغاتی این آگهی، آنچنان درهم تنیده شده است که خواندن‌شان توسط مخاطب به‌سختی صورت می‌گیرد، توضیح‌تان در این باره چیست؟ 

بیلبورد باید به‌گونه‌ای طراحی شود که در چند ثانیه پیام را به مخاطبان برساند. تصویر و شعار باید هم‌راستا باشد که مخاطب در شرایط عادی و غیرعادی پیام اصلی یا شعار تبلیغاتی را مشاهده کند. به همین خاطر شعار تبلیغاتی و المان مبل را هم‌راستا باهم قرار دادیم و تگ‌لاین اصلی شرکت را در زیر این موارد جاگذاری کردیم. به نظرم چیدمان به‌گونه‌ای است که مخاطب در همان لحظه متوجه ماجرا خواهد شد. چون کلمه راحتی و مبل در یک راستا است و جوانی که روی مبل فرورفته به رساندن پیام شعار کمک کرده است. علاوه بر این شعار تبلیغاتی در آگهی بیشتر از تگ‌لاین برندهلو؛ بولد شده و کاملا مجزا از هم در طرح قرار گرفته‌اند. البته شما از طریق یک عکس این آگهی را دیده‌‌اید، اگر از نزدیک مشاهده کنید، فاصله‌ شعار تگ‌لاین آنقدری است که قابل تشخیص باشد.

فونت استفاده شده برای شعار و تگ‌لاین برخلاف ماهیت کار حسابداری که کاملا جدی است، فانتزی انتخاب شده، علت این موضوع چیست؟ 

هدف‌مان ایجاد حس راحتی بود. علاوه براین آگهی، جوانی را فرورفته در مبل راحتی در حال گوش دادن موسیقی و استفاده از نرم‌افزار هلو نشان داده است. پس وقتی تصویرگری به این شکل است، به نظر مناسب نبود که از فونتی به غیر‌این استفاده می‌کردیم. وقتی فضای کلی آگهی فانتزی است، نمی‌توانستیم از فونتی خشک و رسمی استفاده کنیم. به هرحال تمامی عناصر باید بایکدیگر هارمونی داشته باشند.

شما از قدمت و سابقه برند هلو صحبت می‌کنید، درحالی که از جوانی کم‌سن‌و‌سال در طرح استفاده کردید، به نظرتان بهتر نبود از فردی جاافتاده‌تر برای رساندن این موضوع استفاده می‌کردید؟ 

در این مورد بررسی‌های زیادی کردیم و در این بررسی‌ها به این نتیجه رسیدیم که اگر از فردی میانسال استفاده کنیم با گروه هدف اصلی‌مان منافات پیدا می‌کند. به هرحال گروه سنی اصلی کشورمان جوان‌هایی هستند که به‌تازگی وارد بازار شده‌اند و نیاز به این نرم‌افزار دارند. کسب‌وکارهای بسیاری در حال حاضر توسط جوان‌ها اداره می‌شوند؛ جوان‌هایی که باسابقه‌های بازار را برای استفاده از نرم‌افزار هلو متقاعد می‌کنند. علاوه‌بر این اگر از فردی میان‌سال استفاده می‌کردیم دیگر نمی‌توانستیم از المان مبل و… استفاده کنیم و باید فضای جدی‌تری را به‌کار می‌بردیم که تمام این موارد با هدف اصلی ما در تضاد بود.

بیرون‌زدگی بیلبورد نیز از مواردی است که برای بسیاری سوال ایجاد کرده، علت چیست که اجرای آن به این شکل درآمده است؟ 

همان‌طور که در ابتدای صحبت‌هایم گفتم ایده اولیه این بود که کل بیلبورد به‌صورت حجمی کار شود ولی چون اجرایی نشد، درنتیجه سعی کردیم بخشی از آن به این شکل از بیلبورد بیرون بزند. هرچند این روزها بسیاری از شرکت‌ها از این شیوه استفاده می‌کنند و خلاقیتی محسوب نمی‌شود. در‌واقع خواستیم با این بیرون‌زدگی تمایزی میان این بیلبورد و بیلبوردهای دیگر ایجاد کنیم. البته زیباسازی تهران تاحدودی به این موضوع حساس است و تا ابعاد مشخصی اجازه این کار را می‌دهد ولی این مشکل در شهر‌های دیگر وجود ندارد و اگر بخواهیم در شهرهای دیگر اکران کنیم، ابعاد این بیرون‌زدگی بیشتر خواهد شد.

ماهنامه اطلاع رسانی پیوست بزرگ‌ترین-هلوی-دنیا

به تازگی به یک هلدینگ تبدیل شده‌اند و هفدهمین سالگردشان را هم با حضور نمایندگان‌شان در سالن همایش‌های برج میلاد جشن گرفتند. در حال حاضر شش شرکت به عنوان زیرمجموعه‌های طرفه‌نگار در حال فعالیت هستند و داشتن بیش از ۴۰۰ هزار مشتری برای یکی از مطرح‌ترین نرم‌افزارهای کشور که «هلو» نام دارد، گستره فعالیت این سازمان را تا حدود زیادی نمایان می‌کند. شرکت فروش طرفه‌نگار، موسسه مشاوره مدیریتی طرفه‌نگار، شرکت توسعه و خدمات طرفه‌نگار، شرکت طراحان نرم‌افزار اسپاد، شرکت هلیا و شرکت فناوران اطلاعات طرفه‌نگار از زیرمجموعه‌های این شرکت مادر تخصصی به شمار می‌آیند. به واقع می‌توان هلو را تنها الگوی نرم‌افزاری برای کاربران عمومی یا B2C در بازار نرم‌افزاری ایران با این گستره دانست که از پشتیبانی و خدمات پس از فروش نیز برخوردار است. با مطرح کردن نام تجاری اسپاد از دو سال پیش (هر چند عملا پیشینه‌ای چهارساله دارد) تغییری در ماموریت و چشم‌انداز خود ایجاد نکردند و کماکان تصمیم‌شان بر توسعه فعالیت‌هایشان در حوزه کسب و کارهای کوچک و متوسط متمرکز است.
یکی از مهم‌ترین مزیت‌های طرفه‌نگار به طور مشخص در خصوص توسعه نرم‌افزار هلو اختصاصی نوشتن این محصول برای حدود ۲۰۰ رسته شغلی است که این کار در حال حاضر برای بزرگ‌ترین شرکت‌ها در این حوزه هم کار بسیار دشواری به نظر می‌رسد و ورود به این بخش از بازار بار سنگینی را بر دوش آنها تحمیل می‌کند و بعید است با حضور چنین رقیبی کار ساده‌ای برای گرفتن بخشی از سهم بازار داشته باشند؛ چرا که تجربه، دانش و چابکی طرفه‌نگار در این بخش بازار از مهم‌ترین مزیت‌های رقابتی این مجموعه در مقایسه با رقبایش به شمار می‌آید. از طرفی وقتی کاربران به هر محصول یا خدمتی عادت کنند و به طور نسبی از آن راضی باشند، به سادگی دست از آن نمی‌کشند و همین موضوع نیز کار را برای رقبای سرسخت این حوزه تا حدودی دشوار کرده است. از دیدی ورود شرکت‌های بزرگ‌تر در این حوزه با توجه به تسلط طرفه‌نگار بر بازار اصناف به سختی می‌تواند تهدیدی علیه طرفه‌نگار و به طور مشخص نرم‌افزار هلو باشد، هرچند در بازار رقابت هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست و این قبیل موضوعات بستگی به قصد و اراده شرکت‌های فعال در حوزه نرم‌افزارنویسی نیز دارد که مشخصا این قبیل شرکت‌ها هم از توان فنی، مالی و نیروی انسانی قابلی برخوردارند و در هر لحظه می‌توانند برای رقیبان‌شان یک تهدید باشند و در عین حال سهمی از این بازارها را به خود اختصاص دهند.

(047-066)---B نام نرم‌افزار هلو برای حسابدران و حتی افراد جویای کار در این حوزه بسیار آشناست. طرفه‌نگار نام شرکتی است که هلو را تولید می‌کند و در حال حاضر حدود ۴۰۰ هزار مشتری در ۲۰۰ رسته شغلی از آن استفاده می‌کنند

شرکت طرفه نگار
زمینه کاری: ارائه نرم‌افزارهای مالی و اداری
نیروی انسانی: ۳۰۰ نفر سال تاسیس: ۱۳۷۷

هر چند در یکی از ماه‌های زمستانی هستیم اما اگر توجهی به تقویم نکنیم این آب و هوا به تنها فصلی که ربط ندارد، زمستان است. شرکت‌گردی شماره پایان سال پیوست به لحاظ موقعیت مکانی بسیار شبیه به یکی از تجربه‌های اخیرمان یعنی شرکت خدمات انفورماتیک است. در واقع ساختمان‌هایی که قرار است سری به آنها بزنیم در حد فاصل خیابا‌ن‌های ظفر و میرداماد قرار دارند؛ که دفتر مرکزی اولین مقر ما برای شروع شرکت‌گردی خواهد بود.
پس از مرور سناریوی شرکت‌گردی شماره اسفندماه پیوست با وحید گودرزی -مدیر بازاریابی طرفه‌نگار- با توجه به اینکه قرار بود سفری کوتاه به سه ساختمان از زیرمجموعه‌های طرفه‌نگار را تجربه کنیم، سارا میرزایی، عضو هیات مدیره هلدینگ طرفه‌نگار به عنوان اولین نقش این سناریو (به لحاظ زمانی) تعیین می‌شود که با او صحبت می‌کنیم. خود وحید پیش از این در شرکت‌گردی مادیران هم در همین صفحات پیوست نامش چاپ شده و این موضوع باعث می‌شود با ذهنیت و سرعت فراوان شرکت‌گردی را تنظیم کند.
سارا میرزایی دکترای بازاریابی دارد و تا به حال چندین کتاب هم در این حوزه ترجمه کرده و به تازگی نیز کتابی با عنوان «نقش مشاهیر در رشد برندها» تالیف کرده است. میرزایی معتقد است طرفه‌نگار اولین شرکتی بوده که بحث نرم‌افزار را بسیار کاربر‌پسند تعریف کرده و به طور کلی معتقد است مقوله برندینگ در ایران و کشورهای جهان سوم مبحثی است که بسیار جای کار دارد. اتاق کوچکی دارد که با پارتیشن‌ از بخش‌های مجاورش جدا شده است. تاکید زیادی بر مطالعه و ارائه مقالات خود در این حوزه دارد و سعی می‌کند با ارائه مثال‌های ناموفق از برندینگ در ایران این مفهوم را برای ما روشن‌تر بیان کند:«شرکت‌هایی که در جهان سوم هستند شیره یک برند را می‌کشند و با خلق یک برند و بدون در نظر گرفتن روانشناسی مصرف‌کننده محصولات مختلف را تحت همان نام تجاری به بازار عرضه کرده‌اند.»
با اینکه چندین سال است مبحث برندینگ در محافل علمی و دانشگاهی کشورمان بسیار رایج شده و این ادبیات به صنایع ما هم تا حدی انتقال یافته اما هنوز کاستی‌های زیادی در این حوزه احساس می‌شود که مشخصا عدم نگرش صحیح و آینده‌نگرانه صاحبان صنایع و مشاغل مختلف به این مقوله را می‌توان از مهم‌ترین عوامل عقب‌ماندگی کشور ما حتی در شرکت‌های بزرگ و پردرآمد این حوزه برشمرد.
اما آنچه در خصوص «هلو» که یک برند مشهور در بازار نرم‌افزار به حساب می‌آید اهمیت دارد، این است که شاید این محصول بدون راهبرد مشخص و مدونی در بحث برندینگ و با تکیه بر برطرف کردن نیازهای نوظهور آن زمان بازار توانست به صورت خودجوش و مبتنی بر تجربه، خود را در این فضا جا بیندازد. البته شاید نام‌آوری هلو در بازار نرم‌افزار به ذات تکنولوژی آی‌تی که یک صنعت جدید و دانش‌محور محسوب می‌شود، نیز بی‌ربط نباشد و از این رو این محصول با ارائه یک راهکار به‌موقع به صاحبان مشاغل توانست نام خود را در میان کسب و کارها و حسابدارها تثبیت کند.
میرزایی خلاء بازار و هوشمندی طرفه‌نگار را از عواملی می‌داند که باعث شده نام تجاری هلو در این حوزه فراگیر شود:«اگر صادقانه بخواهم بگویم، در آن زمان رقیب هم در این حوزه زیاد نبوده است و طرفه‌نگار با تمرکز بر ارائه راه‌حلی برای برطرف کردن نیاز بازار توانسته این حوزه را تسخیر کند. در شرکت‌های دانش‌محور سرعت تغییر بسیار زیاد است و همگامی با این تغییرات بسیار سخت؛ و ما سعی کردیم بازاریابی شرکت را علمی و چابک در این بخش پیش ببریم.»

سعی کردیم مبحث بازاریابی را به صورت علمی و چابک در شرکت به کار ببریم سعی کردیم مبحث بازاریابی را به صورت علمی و چابک در شرکت به کار ببریم

پس از گفت‌وگو با سارا میرزایی به طبقه همکف می‌رویم؛ جایی که محمدحسن ذوالفقاری به عنوان مدیر شرکت فروش طرفه‌نگار پذیرای ما می‌شود. در واقع بخش فروش طرفه‌نگار به صورت مستقل در قالب یک شرکت فعالیت می‌کند که طبیعتا موفق‌ترین و باسابقه‌ترین محصولات شرکت را نیز در اختیار دارد. ذوالفقاری معتقد است طرفه‌نگار رقبای سنتی‌ای دارد که سالیان سال در حال کار کردن در بازار نرم‌افزار بوده‌اند و حتی قبل از تشکیل شرکت طرفه‌نگار و قبل از ارائه نرم‌افزار هلو تحت سیستم‌عامل داس کار می‌کرده‌اند. اما آنچه باید در خصوص هلو گفت این است که این نرم‌افزار خودش را به‌موقع تحت سیستم‌عامل ویندوز به بازار معرفی کرد. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که در حین مهاجرت برخی از شرکت‌های قدیمی به سیستم‌عامل ویندوز، هلو توانست سهم بازار قابل توجهی را از آن خود کند. نکته‌ای دیگر که در خصوص نرم‌افزار هلو می‌توان بیان کرد این است که طرفه‌نگار سراغ محصولی رفت که نیاز مشتری را پاسخگو باشد؛ چرا که تا آن زمان محصولاتی که در بازار وجود داشت، محصولاتی عمومی بودند. یعنی نرم‌افزارهای حسابداری عموما مبنایشان این بود که همه حسابداری بلد هستند و طرفه‌نگار با نوشتن نرم‌افزاری برای صنوف مختلف توانست نیاز این بخش از بازار را به خوبی برطرف سازد:«بسیاری از شرکت‌ها فرض‌شان بر این بود که همه حسابداری می‌دانند، در صورتی که ما با توجه به برداشتی که در آن مقطع از بازار داشتیم، نگرش‌مان این بود که خیلی از اصناف حسابدار ندارند و شاید بخواهند کارهای مالی‌شان را خودشان به طور شخصی انجام دهند. در نتیجه سیستم را خیلی ساده نوشتیم، مثلا آن زمان امور مالی اتوماتیک را در نرم‌افزار قرار دادیم و نوآوری‌هایی که در آن زمان صورت پذیرفت، باعث شد هلو از سایر محصولات در این حوزه جدا شود و واقعا هم سهم بازارش به صورت جهشی رشد کرد.» یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در شرکت‌های آی‌تی و به طور مشخص شرکت‌های نرم‌افزاری حرکت در لبه تکنولوژی است. بدون شک پس از فراگیر شدن سیستم‌عامل ویندوز در جهان و ایران، هر شرکت یا مجموعه‌ای که توانسته همگام با پیشرفت تکنولوژی حرکت کند، قطعا سهم بیشتری از بازار را نصیب خود کرده است.
البته در کنار این موضوع چگونگی عرضه یک محصول نیز بسیار حائز اهمیت است کمااینکه طرفه‌نگار با نیازسنجی هوشمندانه‌ای که به‌موقع در بازار انجام داد، توانست هلو را به بازار عرضه و سهم بازار بالایی دریافت کند.
هر چند در نگاه اول به نظر می‌رسد بخش زیادی از بازار نرم‌افزارهای مالی و اداری اشباع شده اما آمار سازمان اصناف نشان می‌دهد حدود ۵۰ درصد از بازار اصناف برای این موضوع بکر است.

روزانه چهار هزار تماس با شرکت توسعه خدمات طرفه‌نگار برقرار می‌شود که این تعداد در زمان اوج کار به هشت هزار تماس در اردیبهشت ماه می‌رسد روزانه چهار هزار تماس با شرکت توسعه خدمات طرفه‌نگار برقرار می‌شود که این تعداد در زمان اوج کار به هشت هزار تماس در اردیبهشت ماه می‌رسد

تشخیص نیاز مشتری، کیفیت محصول و همچنین خدمات پشتیبانی و پس از فروش هر شرکتی از مهم‌ترین عواملی هستند که محصولات نرم‌افزاری را از یکدیگر متمایز می‌کنند. ذوالفقاری اعتقاد دارد شرکت‌هایی که در بدو ورود نرم‌افزار هلو از سوی شرکت طرفه‌نگار در بازار حضور داشتند، تنها کار فروش را انجام می‌دادند و عملا خدماتی به مشتری ارائه نمی‌کردند و قرار دادن بخش خدمات پشتیبانی از جمله مزیت‌هایی بوده که توانسته به سرعت جای هلو را میان کاربرانش باز کند:«در شرکت توسعه خدمات طرفه‌نگار حجم زیادی از طرف مشتریان وجود دارد که به صورت کامل پاسخ داده می‌شود و از این بابت که کار مشتری به بهترین نحو صورت پذیرد، کنترل کیفیت می‌شود.»
بر اساس همین رویکرد شرکت طرفه‌نگار نمایندگی‌های خود را در دیگر شهرها نیز گسترش داده و دسترسی مشتریان شهرستان به بخش پشتیبانی و خدمات را نیز در نظر گرفته است و از این طریق توانسته‌ به صورت دهان به دهان مشتریان خود را افزایش دهد:«ما در بازار خودمان هیچ ‌گاه از ارتقای نرم‌افزار دست بر نداشتیم و همچنان امکانات جدید را به محصولات خود اضافه می‌کنیم. برای مثال به تازگی در نرم‌افزار تغییری ایجاد کرده‌ایم که بر اساس آن حسابدار می‌تواند سرفصل‌ها را بنا بر سلیقه خود تغییر دهد.»
قدم به قدم با بازار پیش رفتن یکی از مهم‌ترین اصول هر بازاری است که طرفه‌نگار توانسته این موضوع را به خوبی مد نظر قرار دهد و بر اساس آن پیش رود:«طبیعتا ما خیلی راحت‌تر نیازهای بازار را می‌شناسیم و هر روز هم این نیازها به‌روز می‌شود و همزمان به خط تولید می‌رود و به سیستم اضافه می‌شود و به بازار می‌آید.»
سر و صدای کارمندان طرفه‌نگار به اتاق مدیر شرکت فروش هم می‌رسد و گفت‌وگوی آنها بیش از پیش پویایی سازمان را در نظرمان جلوه‌گر می‌کند.
با اینکه نرم‌افزار هلو یکه‌تاز بازار B2C به شمار می‌آید اما حضور شرکت‌های بزرگ‌تر نرم‌افزارنویسی که پیش از این بیشتر تمرکزشان فقط به حوزه شرکت‌های بزرگ‌تر معطوف می‌شد، نیز می‌تواند یکی از چالش‌های طرفه‌نگار باشد. ذوالفقاری در این خصوص می‌گوید:«ما در بازار خودمان هیچ ‌وقت دست از ارتقای سیستم برنداشتیم، مثلا محصولی را در بازار می‌بینید که ۱۰ سال است هیچ تغییری نکرده و محصولاتی هستند که شاید در مقاطع زمانی کوتاه مشتری بتواند به آنها اعتماد کند اما با گذشت زمان از رده خارج می‌شوند. ما این‌گونه نبودیم.»
طرفه‌نگار در جهت حرکت در لبه تکنولوژی از تولید نرم‌افزار موبایلی خود هم غافل نبوده و هلو را در نسخه اندرویدی به بازار عرضه کرده است. البته هدف آنها از ساخت این اپلیکیشن، تولید یک نرم‌افزار ساده برای محاسبه دخل و خرج بوده است. در حال حاضر سه فاز از تولید این اپلیکیشن گذشته و در هر فاز کامل‌تر شده و امکانات بیشتری به آن اضافه شده است. ذوالفقاری تولید این اپلیکیشن را فقط به اهداف تبلیغاتی و برندسازی طرفه‌نگار محدود نمی‌کند و تعداد دانلودهای آن را نسبت به دیگر نرم‌افزارهای موبایلی «شگفت‌انگیز» توصیف می‌کند:«هدف خود ما این است که این سیستم را نیز به هلو متصل کنیم تا داده‌ها و اطلاعات میان آنها جابه‌جا شود. در این مسیر داشبورد مدیریتی را در نسخه جدید ارائه کردیم تا کاربر بتواند از راه دور به بانک هلو نصب شود و از طریق موبایل به اطلاعاتش دست پیدا کند.» در واقع با اضافه شدن این داشبورد به اپ موبایل هلو، مدیران کسب و کارها می‌توانند از راه دور به بانک اطلاعاتی، مقدار فروش، گزارش چک‌ها و گزارش صندوق دسترسی داشته باشند.
پس از گفت‌وگو با مدیر شرکت فروش طرفه‌نگار به واحد نرم‌افزار که در طبقه سوم شرکت قرار دارد، سری می‌زنیم؛ جایی که هسته محصولاتی مثل هلو در آنجا شکل می‌گیرد و ارتقا می‌یابد. تقریبا می‌توان گفت میان کارکنان هیچ حائلی وجود ندارد و لحظه‌ای که گوشی عکاس پیوست زنگ می‌خورد و می‌خواهد به آرامی به آن پاسخ دهد، به او توصیه می‌شود که «در این فضا نمی‌توان با گوشی همراه صحبت کرد». البته قرار نیست در این قسمت با فرد خاصی صحبت کنیم و در نتیجه پس از گشت و گذاری کوتاه در این واحد به همراه خانم رازقی، روابط عمومی طرفه‌نگار، که در تمام لحظات در این شرکت‌گردی همراه‌مان است، دیدار از این بخش را به پایان می‌رسانیم.

با محاسبه نمایندگی‌ها حدود ۶۰۰ نفر کار پشتیبانی محصولات طرفه نگار را بر عهده دارند با محاسبه نمایندگی‌ها حدود ۶۰۰ نفر کار پشتیبانی محصولات طرفه نگار را بر عهده دارند

شرکت اسپاد

کم‌کم آماده می‌شویم تا به ساختمان البرز برویم. این دپارتمان کارهای مربوط به برند اسپاد را انجام می‌دهد و فاصله‌اش از دفتر مرکزی زیاد نیست و در حوالی خیابان ظفر و میرداماد واقع شده است. حامد گودرزی که در هماهنگی بخش‌های مختلف در شرکت‌گردی ماد‌یران نیز با ما همراه بود،‌ به تازگی به طرفه‌نگار آمده و مدیریت بخش بازاریابی آن را بر عهده گرفته است. با شیوه کاریمان کاملا آشناست و قبل از حضور ما در اسپاد، هماهنگی‌های لازم با علی خنج مدیرعامل شرکت اسپاد را انجام داده است و ما را به دفتر او راهنمایی می‌کند. قبل از اینکه خنج به اتاقش بیاید موبایلش چندین بار زنگ می‌خورد و دقایقی بعد خودش هم می‌آید و بسیار راحت و صمیمانه در کنار ما می‌نشیند و بی‌مقدمه گفت‌وگویمان آغاز می‌شود. پس از اینکه به او یادآوری می‌کنیم که گوشی‌اش چندین بار در غیابش زنگ خورده است،‌ به سرعت موبایلش را بر‌می‌دارد و می‌گوید:«پسرم به تازگی به سربازی رفته و در این فاصله، او زنگ زده است.» پس از گفت‌وگوی کوتاه با پسرش در کنار ما می‌نشیند و خیلی راحت و دلنشین از تجربه‌های کاری‌اش در شرکت‌های مطرح در حوزه نرم‌افزارهای مالی و اداری می‌گوید. مالی‌چی است و به SAP هم آشناست. به گفته خودش پیش از ورود به طرفه‌نگار حدود ۲۰۰ پروژه در حوزه نزم‌افزار مالی راه‌اندازی کرده و ۲۷ سال سابقه کاری‌اش را در این حوزه به اسپاد آورده است:«ما در اسپاد دقیقا به فرآیندها می‌پردازیم و حدود سه هزار و ۵۰۰ مشتری داریم.»
خنج در خصوص فعالیت‌های شرکت اسپاد توضیحات بیشتری می‌دهد و اول از همه تفاوت هلو و اسپاد و علت راه‌اندازی محصول اسپاد را به عنوان یک برند مستقل تشریح می‌کند:«هلو به دلیل چابکی فرآیندش برای سازمان‌هایی که یک یا دو نفر حسابدار دارند، خیلی نسخه خوبی است. اما اگر کمی سازمان پیچیده‌تر باشد و افراد تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز بیشتر باشند که طرفه‌نگار هم در این حوزه مراجعه‌های زیادی دارد، نسخه اسپاد را پیشنهاد می‌کنیم. فرآیند استقرار، راه‌اندازی و دوره فروش نسسیار تسهیل مخه اسپاد طولانی‌تر است. ما الان در اسپاد این ساختار را به وجود آورده‌ایم که بتوانیم به نیازهای این سازمان‌ها پاسخ دهیم.»
در واقع اسپاد سیستم فرآیندمحوری سازمان را به سمت دپارتمان‌های مختلف می‌برد که تصمیم‌گیری‌های مختلف دارند. در هلو یک فرآیند چابک وجود دارد، به این صورت که وقتی سند حسابداری زده می‌شود، بلافاصله حواله انبار را خارج می‌کند و سند حسابداری ایجاد می‌شود و لازم نیست کسی که با هلو کار می‌کند، فرآیند آن را به طور کامل درک کند و آنچه اهمیت دارد نتیجه کار است. اما در نرم‌افزار اسپاد که سطح بالاتر محسوب می‌شود، این لزوم وجود دارد که مهندسی فروش آن تخصصی، و طول مدت استقرارش بیشتر باشد.
خنج باور دارد هجوم مشتریان به سمت طرفه‌نگار نسبت به جاهایی که او پیشتر در آنها کار می‌کرده، بسیار قابل توجه است:«۳۰ درصد از مجموعه‌هایی که به طرفه‌نگار مراجعه می‌کنند، شرکت‌های متوسط به بالا هستند که راهکار اسپاد برای رفع نیاز این بخش از بازار طرفه‌نگار طراحی و اجرا شده است.»

نرم‌افزار اس‍پاد به فرآیندها می‌پردازد و در حال حاضر حدود سه هزار و ۵۰۰ مشتری دارد نرم‌افزار اس‍پاد به فرآیندها می‌پردازد و در حال حاضر حدود سه هزار و ۵۰۰ مشتری دارد

او با تایید این موضوع که رشد اولیه فروش اسپاد کند بوده، با ارائه یک آمار سرانگشتی مبنی بر اینکه هلو در حال حاضر دارای ۴۰۰ هزار مشتری است، می‌گوید:«اگر ۱۰ درصد از این مشتریان هم کسب و کارشان رشد کرده و به سایز متوسط و بالاتر رسیده باشند، باید مشتری اسپاد شده باشند. یکی از مسائلی که وجود دارد این است که خود شرکت اسپاد بتواند توانایی رقابت در این سطح را با رقبای خودش داشته باشد که الان در طول این دو سال سیستم اسپاد به این نقطه رسیده است و من انتظار دارم جهش قابل توجهی داشته باشیم. در برنامه آینده‌مان شاید اسپاد‌پلاس را هم رونمایی کنیم که به نوعی برنامه‌نویسی مواد است و بتوانیم حسابداری صنعتی را نیز در سال ۹۴ راه‌اندازی کنیم. ضمن اینکه به سمت هلدینگ‌ها و مالتی‌کمپانی‌ها می‌رویم؛ هلدینگ‌هایی که در مشتری‌های هلو دیده می‌شود. شاید به جرات بتوانم بگویم حدود پنج درصد مشتریان هلو هلدینگ هستند که به صورت جداگانه از نرم‌افزارهای مختلف استفاده می‌کنند و یک نرم‌افزار را به صورت جامع به کار نمی‌برند که اسپاد می‌تواند این خلأ را برای آنها پر کند.»
مخاطبان هلو اصناف هستند. در برخی صنعت‌ها مثلا دارو بحث ردیابی انبار مطرح است اما در صنعت دیگری مثل مواد غذایی ممکن است موضوع دیگری اهمیت داشته باشد که مشخصا اسپاد می‌خواهد به این سمت برود و نیاز صنعت‌های مختلف را در حوزه نرم‌افزارهای مالی و اداری برطرف سازد.
حدودا ۳۴ نفر در اسپاد کار می‌کنند که ۱۱ نفر در بخش تولید، هفت نفر در بخش خدمات پشتیبانی، چهار نفر در خدمات نمایندگی‌های شهرستان‌ها، چهار نفر هم در حوزه بازاریابی کار می‌کنند و بقیه نیز در بخش‌های ستادی مشغول به فعالیت هستند. در واقع تیم نمایندگی‌ کارهای این بخش را در ارتباط با نمایش دمو محصول به مشتری و این قبیل فعالیت‌ها انجام می‌دهند.
پس از گفت‌وگوی مفصلی که با علی خنج انجام دادیم، نگاهی هم به دیگر بخش‌های این شرکت انداختیم؛ مهم‌ترین و بزرگ‌ترین قسمت آن بخش پشتیبانی، فروش تهران و فروش شهرستان‌ها بود که کارکنان در محیطی وسیع‌تر نشسته‌اند و در حال پاسخگویی به نیاز مشتریان هستند. کمی آن‌‌طرف‌تر هم اتاق کوچکی قرار دارد که کلاس‌های آموزشی اسپاد در آن برگزار می‌شود.

مهندسان طرفه‌نگار در بخش تولید نرم‌افزار در حال طراحی و ارتقای محصولات هستند مهندسان طرفه‌نگار در بخش تولید نرم‌افزار در حال طراحی و ارتقای محصولات هستند

شرکت توسعه خدمات طرفه‌نگار

ساختمان شرکت توسعه خدمات در حوالی خیابان میرداماد واقع است. این بار هم وحید گودرزی، مدیر بازاریابی شرکت طرفه‌نگار پیش از ما در شرکت حضور دارد و ما این بار با دیدن او جا می‌خوریم. مهدوی را برای گفت‌وگو با ما آماده کرده است و از آنجایی که تجربه یک بار حضور ما را در شرکت پیشین خود، مادیران داشته، مسیر حرکت ما را برای انجام گفت‌وگوها بسیار تسهیل می‌کند.
ابوالفضل مهدوی مدیر شرکت توسعه خدمات طرفه‌نگار است. اتاق کوچکی دارد و سه ماوس روی میزش است که از آنها برای کامپیوتر روی میز و مانیتورهای مختلف استفاده می‌کند، یکی از این مانیتورها در جلو اتاقش نصب شده و وضعیت مرکز تماس‌ (call center) را نشان می‌دهد.
دفتر مرکزی خدمات پشتیبانی چهار طبقه است که مجموعا ۱۰۰ نفر در آن مشغول به کار هستند. طرفه‌نگار علاوه بر دفاتر خود در ۵۰۰ شهر ایران هم نمایندگی دارد:«ما کارشناس‌هایمان را بر اساس دسته‌بندی مشتریان تقسیم‌بندی می‌کنیم که از سطوح پایین‌تر یعنی از نصب و راه‌اندازی اولیه گرفته تا مشاوران ما که کارشناس‌های بسیار خبره‌ای هستند، تشکیل شده است. همچنین در بخش دیگر که کلوب الکترونیکی مشتریان است، مشتریان خاصی وارد می‌شوند که بالطبع ما هم کارشناس مرتبط با آن حوزه را تربیت کردیم و آموزش دادیم تا بتوانند طیف وسیعی از خواسته‌های متفاوت را پوشش دهند. به طور خلاصه می‌توان گفت برنامه‌ریزی داخلی شرکت توسعه از خواسته‌های مختلف مشتریان طرفه‌نگار سرچشمه می‌گیرد.»
مهدوی جذب شدن نیروهای متخصص شرکت‌های نرم‌افزاری مثل طرفه‌نگار را جزو طبیعت کار نرم‌افزار می‌داند و بیشتر به بعد مثبت آن اشاره می‌کند:«ما هیچ ابایی از این موضوع نداریم، زیرا این اتفاق باز هم به نفع هلو است که نشان می‌دهد کارشناسان این نام تجاری (برند) بیرون از اینجا هم فرصت شغلی دارند.»‌
روزانه حدود چهار هزار تماس با شرکت توسعه خدمات طرفه‌نگار برقرار می‌شود که این عدد در بیشترین حالت مثل ماه اردیبهشت به دو برابر یعنی حدود هشت هزار تماس در روز می‌رسد. در کنار تماس‌های تلفنی، روزانه ۶۰۰ تا ۷۰۰ تماس الکترونیکی و غیرتلفنی مثل چت آنلاین، بررسی خواسته مشتریان در کلوب مشتریان و موارد دیگر نیز برقرار می‌شود. طبیعتا پاسخگویی به چنین حجمی از مشتریان با توجه به اینکه هر مکالمه تلفنی یا غیرتلفنی نیاز به حداقل زمانی برای پاسخگویی دارد، تعداد زیادی نیروی انسانی می‌طلبد که تنها در دفتر مرکزی خدمات پشتیبانی ۱۰۰ کارشناس مستقرند و غیر از این ۱۰۰ نفر، حدود ۵۰۰ نفر هم در نمایندگی‌های طرفه‌نگار در سراسر ایران پاسخگوی انبوه مشتریان این شرکت هستند:«شاید در بیش از نیمی از آگهی‌های روزنامه همشهری در رابطه با شغل حسابداری، تسلط به نرم‌افزار هلو عنوان می‌شود که این نشان‌دهنده وسعت کار در طرفه‌نگار است.»
در مجموع به ازای هر نماینده طرفه‌نگار در شهرستان‌ها که تعداد آنها به عدد ۵۰۰ می‌رسد به‌علاوه ۱۰۰ کارشناس خدمات مستقر در دفتر مرکزی تهران، حدود ۶۰۰ کارشناس در این شرکت پشتیبانی از محصولات طرفه‌نگار را بر عهده دارند که عدد قابل توجهی است.
البته طرفه‌نگار برای نمایندگانش که در شهرستان‌ها کار می‌کنند هم امکاناتی در نظر گرفته تا آنها هم بتوانند به مشتریان‌شان پاسخگو باشند. نماینده‌ها پس از گذراندن یک دوره فشرده در دفتر مرکزی طرفه‌نگار در تهران به شهر‌شان بازمی‌گردند و به مشتریان خدمات ارائه می‌کنند:«پیش از اینکه هر نمایندگی‌ای بتواند خدمات پس از فروش ارائه دهد، در کنار اینکه باید از امکانات مکانی و فیزیکی مناسب برخوردار باشد، می‌بایست حول و حوش یک سال برای محصولات طرفه‌نگار کار نمایندگی فروش انجام دهد تا بتواند گواهی نمایندگی خدمات را هم از این شرکت مادر تخصصی (طرفه‌نگار) دریافت کند.» البته شرکت طرفه‌نگار در سه سطح عامل مستقیم، عامل غیرمستقیم و نماینده کار می‌کند. به این شکل که نماینده‌ها در شهرستان‌ها خود عواملی دارند که به فروش محصولات و ارائه خدمات می‌پردارند؛ به طور مشخص نماینده این شرکت در کرمانشاه توانسته است حدود هشت عامل بگیرد. همچنین طرفه‌نگار در اصفهان سه نماینده دارد که این نماینده‌ها در مجموع دارای ۱۵ عامل در این شهر هستند.
گروه طرفه‌نگار یک موسسه آموزشی مستقل دارد که کلا دوره‌هایی شبیه آموزشگاه‌های آزاد را اجرا می‌کند اما پشتیبانی هم به صورت جداگانه یک دوره آموزشی دارد تحت عنوان «آموزش‌های تعهدی رایگان» که وقتی کسی نیاز به دیدن این دوره داشته باشد، طرفه‌نگار برایش دو جلسه آموزشی در دفتر مرکزی یا نمایندگی‌ها برگزار می‌کند.
مرکز تماس شرکت توسعه خدمات طرفه‌نگار ۱۲۰ خط تلفن دارد و مشتریان پس از تماس در صف قرار می‌گیرند و به ۹ صف مختلف تقسیم می‌شوند که بر حسب درخواست مشتری و فشردن کلید مرتبط وارد صف‌ها می‌شود. مهدوی با روشن کردن مانیتوری که در جلو اتاق و رو‌به‌رویش قرار دارد، سیستم تماس‌ها و کنترل آنها را مفصل‌تر شرح می‌دهد:«ما یک تیم قوی متشکل از کارشنا‌س‌های ارشد داریم که کار کنترل کیفیت را انجام می‌دهند و از کل مکالمه‌هایی که ضبط شده‌اند، با استفاده از فرمول‌های خاصی، درصد مشخصی از مکالمات آن جامعه آماری را که به صورت رندوم انتخاب شده است، گوش می‌کنند. ضمن اینکه وقتی کارشناس‌های ما با تماس‌های مکرر یک مشتری مواجه می‌شوند، حساسیت بیشتری نشان می‌دهند. زیرا این سوال برایشان پیش می‌آید که آن مشتری چه خواسته و نیازی داشته که درست رفع نشده و مجبور شده است چندین بار تماس بگیرد.» در حقیقت سیستم مرکز تماس طرفه‌نگار برخی از هشدارها را بر اساس الگوریتمی که دارد به صورت هوشمند تشخیص داده و به کارشناس‌های بخش کنترل کیفیت هشدار می‌دهد:‌«ما ادبیات رفتاری و گفتاری کارشناس‌های شرکت را هم در گفت‌وگو با مشتری مورد بررسی قرار می‌دهیم تا مطمئن شویم کارشناس ما توانسته ادبیاتی را که ما مد نظرمان هست، رعایت کند. مثلا در بین کارشناس‌های ما به کار بردن افعال و ضمایر مفرد اصلا مجاز نیست و حتما از کلمات و ادبیات فاخر استفاده می‌کنیم.»
تقریبا همه ارکان اصلی طرفه‌نگار و زیرمجموعه‌هایش را از نظر گذراندیم اما مهم‌ترین قسمت این شرکت که مدیریت آن است، به خاطر شلوغی زمان کاری‌اش، وقت دیگری به ما می‌دهد و صبح دو روز بعد، در زمستانی که بیشتر بوی بهار می‌دهد، بار دیگر به طرفه‌نگار نقل مکان می‌کنیم. کم‌کم به مرحله آخر شرکت‌گردی نزدیک می‌شویم. شهرام شکوری مدیرعامل و بنیانگذار طرفه‌نگار در طبقه چهارم این شرکت پذیرای ما می‌شود. اتاق بزرگی دارد و جلو میز بزرگش چند مبل و صندلی قرار دارد که بر آنها تکیه می‌زنیم. به محص نشستن روی صندلی‌ها، ویترین مقابل چشمان‌مان که پر از تندیس‌ها و لوح‌های افتخار است، نظرمان را جلب می‌کند. فضای اتاق چوبی‌رنگ است و برخلاف دیگر بخش‌های شرکت از هویت بصری خوبی برخوردار است و دکوراسیون آن حس و حال خوبی به مراجعه‌کننده می‌دهد. طنین صدای شکوری آرام است و خودش هم مثل مدیران سازمان‌های مدرن سر و وضع بسیار شیک و مرتبی دارد. پس از کمی گپ و گفت وارد بحث هلدینگ می‌شود و به طور کلی هلدینگ‌ها را به سه زیرمجموعه عملیاتی، استراتژیک و مالی تقسیم‌بندی می‌کند:«از سال ۹۳ جهت‌مان هلدینگ استراتژیک بوده و موفق هم بوده است. در حال حاضر شش شرکتی که داریم مستقل عمل می‌کنند. سال ۹۴ رسما به سمت هلدینگ استراتژیک خواهیم رفت و طرفه‌نگار مثل یک هلدینگ استراتژیک عمل خواهد کرد.» او معتقد است هلدینگ مالی در صنعت آی‌تی مشابه جدی ندارد و برنامه‌ و قصدی برای تبدیل شدن طرفه‌نگار به یک هلدینگ مالی نیز در سر نمی‌پروراند. البته شرکت‌هایی که سابقه کاری زیادی در یک حوزه کاری دارند و حجم مشتری زیادی را مدیریت می‌کنند، معمولا در جهت رفتن به سمت یک هلدینگ باید با هلدینگ عملیاتی شروع کنند که طرفه‌نگار هم در این دسته‌بندی جا می‌گیرد.

گروه طرفه‌نگار یک موسسه آموزشی مستقل دارد که دوره‌هایی شبیه آموزشگاه‌های آزاد اجرا می‌کند گروه طرفه‌نگار یک موسسه آموزشی مستقل دارد که دوره‌هایی شبیه آموزشگاه‌های آزاد اجرا می‌کند

به گفته شکوری ساز و کار طرفه‌نگار برای ورود به بورس هم آماده و تمام حساب‌ها و گزارش‌های مالی استاندارد با این فضا تعریف شده است و شکوری اعتقاد دارد به محض اینکه بخواهند وارد بورس شوند، هیچ مشکل اجرایی‌ای برای ورود به این عرصه نخواهند داشت.
ماموریت و چشم‌انداز طرفه‌نگار از ابتدا کسب و کارهای کوچک و متوسط تعریف شده است و حدود ۲۰۰ رسته شغل را تحت پوشش کاری خود دارد که از این میان در کسب و کارهای کوچک حدود ۴۳ درصد سهم بازار و در کسب و کارهای متوسط (به طور مشخص نرم‌افزار هلو) حدود ۲۱ درصد سهم بازار را دارد. در واقع طرفه‌نگار تنها شرکت نرم‌افزاری‌ای است که در تمام بازارها و رسته‌های شغلی محصول دارد؛ این کار از لحاظ عملیاتی و تولید محصول کار بسیار دشواری است:«برخلاف اینکه عده بسیاری فکر می‌کنند نرم‌افزار هلو فقط برای اصناف است ما برای شرکت‌ها هم محصول داریم و دارای مصرف‌کننده‌های بسیاری نیز در این حوزه هستیم و در واقع رهبر بازار در این بخش از بازار هم به شمار می‌رویم.»
شکوری علت اصلی پیدایش اسپاد را نیاز بازار می‌داند. به این مفهوم که خیلی از شرکت‌ها نمی‌خواهند با یک سیستم یکپارچه و کامل مثل هلو کار کنند:«به عنوان مثال ممکن است فرآیندهای حسابداری انبار برخی شرکت‌ها جدا باشد و بخواهند سیستم انبار از سیستم خزانه‌داری و سایر خرده‌سیستم‌ها‌یشان مجزا عمل کند. در واقع تفاوت عمده این است که در نرم‌افزار هلو، شما همان موقع که فاکتور را برای محصول می‌زنید،‌ همان زمان مقدار مورد نظر را از انبار کم می‌کند و سند را صادر می‌کند اما در اسپاد این‌طور نیست.»
در واقع برای اینکه طرفه‌نگار بتواند این نیاز بازار را برطرف سازد، نرم‌افزارهای انبارداری و حسابداری مختص با این‌گونه کسب و کارها را تولید کرده است که به نوعی بتوانند سبد محصول خود را هم در حوزه‌های مختلف تکمیل کنند:«ما در واقع اسپاد را از پیش داشتیم فقط نام تجاری خاصی روی آن نگذاشته بودیم. ما در سال ۷۸ نرم‌افزاری تحت عنوان «انبار محض» و «حسابداری محض» داشتیم؛ یعنی همان موقعی که هلو را درست کردیم این نرم‌فزارها را هم از آن استخراج کردیم. نسخه حقوق و دستمزد و خرانه‌داری ما هم برای ۱۰ سال پیش است، ولی برای همه اینها محصولی به نام اسپاد نوشتیم و سیستم‌های سابق‌مان را به این قالب منتقل کردیم که از لحاظ طراحی متفاوت است، در ابتدا هم آن را به مشتریان خود ارائه کردیم.» با اینکه نام تجاری اسپاد از دو سال پیش رسما بر سر زبان‌ها افتاد اما عملا از چهار سال پیش با ارائه این نسخه به مشتریان سابق طرفه‌نگار می‌توان عمر این محصول را بیش از دو سال، حداقل به صورت مستقل دانست. در حقیقت طرفه‌نگار با افزایش مشتریان در این حوزه تصمیم می‌گیرد این بخش را به لحاظ برندینگ از هلو متمایز کند و از دو سال پیش اسپاد را مطرح می‌کند تا بتواند با مستقل کردن آن توسعه‌اش را بهتر و قوی‌تر دنبال کند.
با اینکه عده‌ای معتقدند طرفه‌نگار پس از جا افتادن برند هلو در بازار فعالیت عمده‌ای برای برندینگ محصولات خود انجام نداده است اما شکوری با یک مثال، مبحث برندینگ و تبلیغات در طرفه‌نگار را کاملا برنامه‌ریزی‌شده و موفق می‌داند:«شما در صنایع غذایی باید تبلیغات گسترده‌ای داشته باشید اما در صنایع با تکنولوژی بالا (High Tech) که تکنولوژی‌محور هستند رویکرد دهان به دهان از اصلی‌ترین عوامل برندینگ به شمار می‌آید و موضوع نشر تکنولوژی است که این انتشار تکنولوژی باید با اعتقاد کاربر صورت بگیرد. یعنی کاربر باید نتیجه را حس کند. برای مثال وقتی ماست می‌خرید شاید تفاوت کیفیت ماست‌های مختلف را حس نکنید، در نتیجه ترجیح می‌دهید ماستی را انتخاب کنید که برند معتبرتری از نظر شما داشته باشد. ولی در خصوص نرم‌افزار این موضوع مطرح نیست و تجربه کاربری مهم‌ترین موضوع است.»‌
یکی از مهم‌ترین چالش‌های طرفه‌نگار با توجه به جا افتادن برند هلو در فضای جامعه کاری، تحت شعاع قرار گرفتن برندهای دیگر این مجموعه است که شکوری هلدینگ کردن شرکت و جدا کردن این برندها از یکدیگر را یکی از راه‌های مقابله با این چالش برمی‌شمرد.
در حال حاضر یکی از مهم‌ترین برگ‌های برنده طرفه‌نگار در بازار نرم‌افزارهای حسابداری و اداری تعداد بالای مشتریان هلو و سابقه ۱۷ساله این شرکت در ارائه این قبیل محصولات به رسته‌های شغلی مختلف است و بر همین اساس در حال حاضر با پشتوانه این حجم انبوه از مشتری، طرفه‌نگار ماهانه چندهزار نسخه از هلو را بدون اینکه تبلیغات گسترده‌ای داشته باشد، به فروش می‌رساند.
در سال ۷۸ طرفه‌نگار محصول خود را به بازار الکترونیک ارائه کرد و نصف پاساژ توکل را در همان زمان در دست گرفت. همچنین بازار شیشه در انحصار شکوری و یارانش است و ۸۰ درصد سهم از بازار مبل نیز در اختیار طرفه‌نگار قرار دارد.

ماموریت و چشم‌انداز طرفه‌نگار از ابتدا کسب و کارهای کوچک و متوسط تعریف شده و در کسب و کارهای کوچک حدود 43 درصد سهم بازار و در کسب و کارهای متوسط حدود 21 درصد سهم بازار را دارد. ماموریت و چشم‌انداز طرفه‌نگار از ابتدا کسب و کارهای کوچک و متوسط تعریف شده و در کسب و کارهای کوچک حدود ۴۳ درصد سهم بازار و در کسب و کارهای متوسط حدود ۲۱ درصد سهم بازار را دارد.

با رقابتی‌تر شدن فضای کسب و کار در همه صنعت‌ها اعم از صنعت آی‌تی، کسب و کار آینده را مشخصا در حوزه فناوری اطلاعات می‌توان بیزینس جمعیت نامید و در واقع‌ شرکت‌هایی که دایره مشتریان بیشتری دارند، طبیعتا راحت‌تر می‌توانند از آنها در حوزه‌های مختلف درآمدزایی کنند؛ الگویی که طرفه‌نگار در حوزه آموزش خود در حال بهره‌گیری از آن است:«حال که ما ۴۰۰ هزار مشتری داریم اگر ۱۰ درصد، یعنی ۴۰ هزار نفر از آنها مثلا ۱۰ هزار تومان به مرکز آموزش‌مان بدهند، سود کرده‌ایم. به واقع جمعیت و تعداد کاربران ما خود یک مزیت به شمار می‌‌آید.»
شکوری معتقد است اگر شرکتی بخواهد در بخشی که طرفه‌نگار در آن تجربه بسیار و مشتریان زیادی دارد، وارد شود؛ به دلیل نداشتن دانش در این زمینه باید نیرو و هزینه‌ای چند برابر صرف کند:«اگر شرکتی بخواهد به لحاظ سایز در اندازه ما کار کند و ۲۰۰ رسته شغلی را پوشش دهد، اگر برای خود، مرکز تماس در نظر نگیرد که جواب نمی‌گیرد، اگر هم مرکز تماس در نظر بگیرد باید حداقل دو برابر ما در این زمینه انرژی صرف کند. مثلا اگر ما ۱۱۰ نیرو در مرکز تماس داریم آنها باید۲۵۰ نفر برای این حوزه در نظر بگیرند چرا که ما در این بخش دانش داریم.»
جمعیت و تنوع محصول از مهم‌ترین عواملی است که طرفه‌نگار با تکیه بر آنها می‌تواند همچنان یکه‌تاز اصناف و دسته‌های شغلی مختلف باشد. ضمن اینکه شکوری معتقد است اکنون در عصری هستیم که شرکت‌هایی می‌توانند موفق باشند که در عین انبوه‌فروشی و انبوه‌سازی بتوانند سفارشی نیز کار کنند:«در واقع کسی برنده است که بتواند انبوه‌فروشی را سفارشی کند؛ که من این کار را انجام دادم.»