پادکست شماره ۸: کسب و کار با هدف گذاری روی سالمندان

متن پادکست شماره ۸ :

سلام خدمت همه عزیزان من سارا میرازیی هستم کارشناس در حوزه برندسازی، بازاریابی و توسعه کسب و کار . یکی از چیزهایی که من تو برنامه های قبلی هم خیلی تاکید روش داشتم اینکه ما بیایم نیازهای بین مصرف کنندگان رو پیدا کنیم .یکی از جیزهایی که سالها ذهن منو درگیر کرده و بارها بهش فکر کردم البته جوونای جدید ناراحت نشن ولی من واقعا فکر میکنم دهد ۴۰ و ۵۰ جزء آخرین نسلهایی بودن که هنوز اون مسئولیت خاص رو نسبت به پدر و مادرا دارن ولی یکی از چیزهایی که در کل تو فرهنگ ایرانیا هست توجه به پدر و مادراشونه. من مطمئن هستم خیلی از پدر و مادرانی که الان توی خانه سالمندان هستند چه بسا بچه هاشون شاید ایران نباشن یا قطعا بچه ها هم یه دغده هایی یه مشکلاتی رو دارن که پدر و مادرا الان توی خانه سالمندان هستن. یکی از چیزایی که من به دلیل مشغله طی این سالها داشتم واقعا خودم خیلی اهل مطالعه هستم و کلا از مطالعه لذت می برم جزء یکی از لذتهای زندگیم هستش ولی به طبع رشته تحصیلیم مجبور بودم که همیشه کتابهایی تو حوزه ، چون رشته ما یه جوری ایجاب میکنه که همیشه به روز باشیم که بتونیم مشورتها و راهنمایی های بهتر و به روزتری رو به شرکتها بدیم .همیشه تو ذهنم این بوده که مثلا توی سالمندیم من کتابهایی رو که سالها دوست داشتم بخونم رو می زارم برای اون زمان می خونم. چندوقت پیش یه خانوم و آقای مسنی رو من جایی دیدم ، و دیدم که اینا واقعا به سختی می تونن حتی چیزی رو بخونن با اینکه حتی عینک بزرگبین هم زدند ولی حالا به سختی می تونن بخونن .این یه جرقه ای رو تو ذهن من زد که واقعا منی که همیشه آرزو داشتم تو زمانهای کهنسالی بیام و کتابهایی رو که دوست دارم بخونم ، آیای واقعا بینایی چشم من اون زمان به من اجازه این موضوع رو می ده. همون زمان یه ایده کسب و کار تو ذهن من اومد که چقدر فرزندانی هستند که الان درگیر امرار معاش و مشکلات شخصی خودشون هستند و پدر و مادرهایی دارن که این پدرو مادرها بعضا یا با اونا زندگی میکنن یا تو خونه سالمندان هستند یا پدر و مادرانی که تو خونه خودشون هستند و کل هفته رو چشم انتظارند که یکبار بچه هاشون نوه هاشون بیان به اینا سر بزنند. من فکر کردم یکی از کسب و کارهایی که میتونه خیلی جذاب باشه از بعد معنویش که بگذریم میتونه واقعا یک جنبه مالی خوبی رو هم ایجاد بکنه اینکه جوونهایی بیان تیم بشن و برن کتابخونی برای پدر و مادرها انجام بدن من تردید ندارم خیلی از مدیران شرکتهای بزرگ که شرایط مالی خوبی هم دارند حاضرند بیان آبونمان ماهیانه یه مبلغی رو به یه موسسه ای به یه شرکتی به یه آدمی بدن ، این آدمها بیان در حقیقت وقت پدرو مادراشونو پر بکنند و در کنار این موضوع حالا به جز کتاب خوندن کلی ایده های مختلف ایجاد میشه. مثلا فکر کنید چقدر پدر و مادری که حاضرن بیان خاطرات زندگیشون رو برای بچه هاشون کتاب بکنند .یه کسی بره واقعا دلنوشته ها در حقیقت گفته های این پدر و مادرا رو بشنوه و بیاد اینارو تبدیل به کتاب بکنه . یا براشون شعر بگه کتاب بخونه بهاشون شطرنج بازی کنه و خیلی کارای این مدلی . این یکی از چیزایی که من فکر میکنم به غیر از بعد مالی بعد معنوی داره و میتونه یه کسب و کار متفاوت و جالب باشه . با توجه به محدودیت وقت از خدمتتون مرخص میشم توی برنامه های بعدی مفصل تر در خدمتتون هستیم موفق باشین خدانگهدار

1 پاسخ
  1. آرزو
    آرزو گفته:

    من واقعا با نظرتون موافقم و الان كه موج مهاجرت بالاس، كلي پدر و مادرها بي يار و ياور شدن. اين كسب و كار ميتونه خيلي شكوفا بشه. الان من به شخصه براي مادرم كه صبحها توي خونه تنهاس و فكرش به هزار فكر منفي و ترس ميره، دنبال يك پادكست خوب و داستاني ميگردم اما ماشالله هرچي تا الان پيدا كردم مربوط به تذكر سلامتي و تغذيه و بيماريه! اينم جاي كار بسيار داره كه خطور سالمندانمون رو شاد و با انرژي بالا نگه داريم. اگر شاد و با حال خوب بمونن، حتي شايد خيلي ازين پادكستهاي ” اي مراقب سلامتي باشيد” حتي به كار نياد. لطفا به من بگيد به چه دستاوردهايي رسيديد كه من بتونم براي مادرم استفاده كنم. تشكر

    پاسخ دادن

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *